🔻اختلال در اندیشه و محو شدن رویای اتحاد منطقه ای علی پیروز حما چهارمین شهر بزرگ سوریه سقوط کرد و تا دمشق تنها یک شهر یعنی حمص باقی است تا کریدور M5 به کل در دست غرب وهمدستانش قرار بگیرد و محور لجستیکی حزب الله هم از رده خارج شود. غربی ها در راستای دکترین موزاییکی جمعیت ها را از هم جدا کرده و به قطعات موزاییک تبدیل میکنند تا در بعد کلان‌تر کشور ها را موزائیکی کرده و تجزیه کنند. پس از تجزیه کشورها، اینجا سوریه مد نظر است، دومینوی تجزیه منطقه روی کار می‌آید(عراق، لبنان، ایران، افغانستان و…). همانگونه که مسیر مشخص برای ترکیه-اسرائیل-غرب کریدور M4 و M5 است تا راه ابریشم به محاق برود و راه دریایی پایدار بماند، در بعد کلان هم منطقه را تجزیه خواهند کرد تا رویای شکلگیری یک اتحادیه کلان و ایجاد کریدور شرق به غرب به محاق برود. این همان زیونیست پلن است. حالا عده ای همچنان از وعده صادق جلوگیری میکنند بدین خیال که با این کار خود را در سایه عافیت قرار میدهند، به قول میرزا ملکم خان این سیل هرجا که پست تر است را زودتر دربر میگیرد. و شما که از کنشگری امتناع میکنید، و پا پیش میگذارید برای دادن توان نظامیتان(اتمی و موشکی) یعنی به پستی تن در داده اید تا خورده شوید. این همان مسیری است که غربگرایان پیش گرفته اند و مانع از تحرک لازم در تحقق وعده صادق، مانع از حضور ایران در سوریه، مانع از دیر جنبیدن عراق و فشل عمل کردن در سوریه شده اند. اختلال در اندیشه عاقبتی جز فلاکت و بدبختی برای ملت ها ندارد، و این اختلال از زمان مشروطه دامان ایران و ایران بزرگ و منطقه را گرفته. عدم فهم درست از سوژه غربی، عدم فهم درست از شعار تا شعور غربی نتیجه اش میشود تسلیم یا اختلال و استهلاک. میشود مانع تراشی در تحقق آلترناتیو ها(اگر روسیه آلترناتیو داشت: یعنی جاده شمال به جنوب محقق میشد و با کارشکنی مواجه نبود، و حرامی های اصلاحطلب برای تخریب روابط دست به هر کاری نمیزدند، ایذا دو لات غول تشن را به کازان نمی‌فرستادند به نام دانشجو تا موجبات تخریب روابط را ایجاد کنند) ناچار نبودند که در برابر ترکیه کوتاه بیایند و ادلب را در دست ترکیه باقی بگذارند، این اختلال ها و کارشکنی ها وقتی تجمیع میشود، نتیجه اش میشود به باد رفتن هر امکانی.