🖊 امّا همه‌ی فرهنگ و رسانه با چنین اصلاحات ساختاری‌ای سامان نمی‌یابد و بازسازی نمی‌شود؛ چون «فرهنگ زیربناست و خیلی از این خطاهایی که ما در بخش‌های مختلف انجام می‌دهیم، ناشی از فرهنگ حاکم بر ذهن ماست.» در اینجا می‌توان به دو دسته از کارها اندیشید: اموراتی که با به‌کارگیری منابع انسانی تازه‌نفس می‌توان آن‌ها را بازسازی کرد و اقداماتی که باید از تعلل و تردید و ول‌شدگی ذهنی رها شد و برایشان راهبرد و تدبیر داشت. در گروه دوم، زیست مسرفانه ما، سبک زندگی غلط ما و تمایل به تجمل و اشرافی‌گری ما، همگی ریشه در فرهنگ دارد؛ به آشفتگی‌ها در زمینه‌ی فساد اخلاقی در حوزه‌ی فرهنگ بنگرید، گویا برخی بنای مقابله و مبارزه با این‌ موارد را ندارند و مرتباً در حال عقب‌رفتن از مرزهای متعارف فرهنگی‌اند؛ امّا در گروه اوّل از حدود ۷-۸ سال قبل، حرکت‌های خودجوش رسمیت یافت و جمعی بزرگ از جوانان تحصیل‌کرده و علاقه‌مند وارد فعالیت‌های فرهنگی و رسانه‌ای شدند؛ این اتفاق پس از آن روی داد که کارآیی ساختارهای فرهنگی موجود زیرسؤال رفت و نیروی انقلابی خودجوش فعلیت یافت. تمرین تولید در عرصه‌ی صنایع فرهنگی و خلاق، گرچه به تولد بدنه‌ای نوپا منجر شود، لیکن چنانچه این بخش، مورد حمایت‌های نظام‌مند قرار نگیرد، ممکن است به‌دلیل موانع واقعی در میدان کنار گذاشته شود. البته در اینجا دوگانه‌ی جهادی-سازمانی‌شدن را باید لحاظ کرد و اجازه نداد رسمی‌شدن سد راه خلاقیت و ابتکار شود. ۷