«وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ(۴۳) »
[و كسانى كه كافر شدند مىگويند: تو فرستاده نيستى. بگو: كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، ميان من و شما گواه باشد]
۱) برید بن معاویه روایت میكند كه به امام باقر علیه السلام عرض كردم: مفهوم «كَفَی بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» چیست؟ فرمود: مقصود از آن، ما هستیم و علی علیه السلام اولین ماست و برترین و بهترین ما بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله است.«۱»
۲) سَدیر نقل كرده است كه: من و ابو بصیر و یحیی بزّاز و داود بن كثیر در مجلس امام صادق علیه السلام منتظر حضور ایشان بودیم. ناگهان دیدیم امام با حالتی ناراحت و خشمگین به مجلس وارد شد و فرمود: در عجب هستم از مردمی كه میپندارند ما دانای علم غیب هستیم، در حالی كه جز خداوند متعال هیچ كس علم غیب را نمیداند. من روزی خواستم كنیزم را ادب كنم، از دست من گریخت و من نمیدانستم در كدام یك از اتاقهای خانه پنهان شده است.
سدیر گفت: چون امام از مجلس خویش برخاست و به اندرونی رفت، من و ابو بصیر و میسّر، نزد ایشان رفته و به ایشان عرض كردیم: فدایتان شویم! ما در مجلس شما حضور داشتیم و شنیدیم شما در مورد كنیزتان چنین و چنان فرمودید. ما به خوبی میدانیم كه شما دانشی وافر و علمی بسیار دارید، اما نسبت دانستن علم غیب را به شما نمیدهیم. امام فرمود: ای سدیر! مگر قرآن را نخواندهای؟ عرض كردم: چرا. فرمود: آیا در آن آیاتی كه از قرآن خواندهای تا به حال، این آیه را ندیدهای: «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْكَ طَرْفُكَ»«۲» [كسی كه نزد او دانشی از كتاب (الهی) بود، گفت: من آن را پیش از آن كه چشم خود را بر هم زنی، برایت میآورم]. عرض كردم: فدایتان شوم! این آیه را خواندهام. فرمود: آیا میدانی كه آن شخص، كه بود و علمی كه از علم كتاب در اختیار داشته، به چه میزان بوده است؟ عرض كردم: مرا از آن آگاه سازید. فرمود: به اندازه یك قطره آب در دریای اَخضَر. پس این مقدار كجا و همه علم كتاب كجا؟! عرض كردم: فدایت شوم! چقدر اندك است! امام فرمود: ای سدیر! این دانش چقدر فراوان خواهد بود اگر خداوند متعال آن را به دانشی كه تو را از آن آگاه خواهم ساخت، نسبت بدهد. ای سدیر! آیا در آن چه از قرآن خواندهای، تاكنون به این آیه برخورد كردهای؟: «قُلْ كَفَی بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» عرض كردم: این آیه را خواندهام، فدایت شوم! فرمود: آیا آن كس كه همه علم كتاب را در اختیار داشته باشد، داناتر است یا آن كس كه بخشی از علم كتاب را بداند؟ عرض كردم: خیر، بلكه آن كس كه همه علم كتاب را داشته باشد، داناتر است. سپس امام علیه السلام به سینه خویش اشاره فرموده و گفتند: همه علم كتاب به خدا قسم نزد ما است، همه علم كتاب، به خدا قسم نزد ما است.«۳»
۳) امیر المؤمنین علیه السلام در توضیح این فرموده پروردگار متعال: «قُلْ كَفَی بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» فرمود: من همان هستم كه علم كتاب نزد اوست و خداوند، او را تأیید كرده و در وصایت (جانشینی) به او «وسیله» اعطا فرموده است. پس امت او نباید از تمسك به «وسیله» برای تقرب به سوی او و به سوی خداوند، غفلت ورزند. پس خداوند فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ»«۴»-«۵» [ای كسانی كه ایمان آوردهاید، از خدا پروا كنید و به او (توسل و) تقرب جویید]
۴) ابو سعید خُدری، نقل میكند كه: از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره آیه: «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ»«۶» [كسی كه نزد او دانشی از كتاب (الهی) بود] پرسیدم، فرمود: مقصود از این آیه، وصی برادرم، سلیمان فرزند داود علیه السلام است. عرض كردم: ای رسول خدا! (صلی الله علیه و آله) پس آیه شریفه: «قُلْ كَفَی بِاللّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» راجع به كیست؟ فرمود: مقصود از این آیه، برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام است.«۷»
۵) از عبد الله بن ولید سمّان نقل شده است كه گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: مردم درباره اولوا العزم و نیز درباره صاحب شما چه میگویند؟ منظور از صاحب، امیر مؤمنان علی علیه السلام است. راوی گوید: گفتم هیچ كس را بر اولوا العزم مقدّم نمیدارند. راوی میگوید: پس حضرت فرمود: خداوند تبارك و تعالی درباره موسی فرمود: «وَكَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَیْءٍ مَّوْعِظَةً»«۸» [و در الواح (تورات) برای او در هر موردی پندی و برای هر چیزی تفصیلی نگاشتیم] و نفرموده است: كل شیء (همه چیز) . و درباره عیسی ف