هویتی که از مهمترین شاخصههای تمایز و جداسازی گروهها و اقوام است مورد هجوم رضا پهلوی قرار گرفت.
اقدام نابخردانه رضاشاه در مردمستیزی و هویتسوزی ایرانیان، واکنش و مقاومت جامعه متدین در مقابل حکومت، فشرده شدن نیروهای اجتماعی با فشار پهلوی، رویارویی علنی علماء و مردم با غربزدهها را به دنبال داشت و شاید دلیلی شد برای بروز سیاسی بیش از پیش علماء و متدینین. اگر در تجربه تحریم تنباکو مردم در مقابل قرارداد استکباری مقاومت کردند و در مشروطه نظارهگر بودند ولی در داستان کشف حجاب، خود را سرباز این جبهه و جهاد دانستند و در واقعه گوهرشاد، اولین تجربه جدی دوران خود را در بذل جان و عزیزانشان تجربه کردند و از 17دی1314 تا زمان اخراج رضاشاه، دفاع مقدس
هفت ساله فرهنگی را مدیریت کردند. تأثیر کشف حجاب بر اقتصاد و بازار نیز در برخی استانهای آن زمان قابل ارزیابی است. وقتی که حجاب، مقدمه حضور مؤثر زنان در اجتماع است، با حذف مقدمه، در اصل زنان از حضور در اجتماع به عنوان یک انسان نه به عنوان یک مؤنث، محروم میشوند و به تبع آن، بازار نیز از رفت و آمد و خرید آنها محروم میشود.
اقدام اجباری و دیکتاتوری رضاشاه که در ابتدا برای خودش مشروعیتزدا شد، اگرچه با سکوت یا تأیید بسیاری از روشنفکران غربزده- که بعضاً از حمایت خود بازگشتند- مواجه شد ولی دلیل دیگری برای اثبات این نکته شد که روشنفکران در شعار خود که مبارزه با استبداد و دیکتاتوری بود، دچار چالش هویتی و نفاق هستند و هویت مستقلی برای ایرانیان قائل نیستند. در کنار این چالش بزرگ، شکاف عمیقی بود که رضاشاه با کشف حجاب در بافت اجتماعی و یکدستی و اتحاد کشور ایجاد کرد و آن، رودررو قرار دادن زنان بیحجاب، در مقابل زنان متدین و روشنفکران، در مقابل علماء و روحانیون؛ و غربزدهها در مقابل متدینین بود. سیاستی که اکنون و پس از حدود 10 سال، زمینهسازی، از آزادیهای یواشکی و چهارشنبههای سفید و آغوش رایگان و... پاییز 1401 که اوج آن بود رسید و تاکنون به صورت جدی در سطوح مختلف اجتماعی ایران توسط دشمنان درحال پیگیری است.
نتیجه اقدامات رضاشاه، تفکیک و تجزیه ایران بود که پس از آن نیز توسط محمدرضای پهلوی پیگیری شد و با انقلاب اسلامی متوقف شد و در اغتشاشات سال گذشته دشمنان، سلطنتطلبها و منافقها، به وضوح از آن سخن گفتند و برایش دعوت به آشوب کردند. نکته مهم دوران دیکتاتوری رضاشاه، همراهی مجلس ملی دهم و اثبات فرمایشی بودن نمایندگی آن دوران است که در مدت 71 جلسهای که مصادف با واقعه مسجدگوهرشاد و اعلام اجباری شدن کشف حجاب بوده،
هیچ سخنی در مورد این دو اقدام مهم در مجلس ایراد نشده است. در کنار این دستنشاندهها، بهائیان اولین گروهی بودند که به حمایت از کشف حجاب پرداختند و آن را ترویج کردند نکته دردناک این است که رضاشاه، بهائیان را وسیله مناسبی برای سرکوبی نهادهای دینی و روحانیون و مردم ایران میدانست.
غیر از حضور علماء و بنیه اعتقادی مردم، عامل دیگری که طرح یکدست کردن لباس و کشف حجاب را به شکست رساند این بود که این طرحها بر مبنای خواست و نیاز مردم و ضرورت اجتماعی نبود بلکه اجرائی کردن طرح انگلیسی بود که با سفر رضاشاه به ترکیه آغاز شد. او پیشرفت را نه در علم و دانش و نظم و تلاش و استقلال، که در غربی شدن و سنتستیزی و تغییر لباس اجباری زنان و مردان میدید. در اصل، قیام مسجد گوهرشاد تلاش و مبارزه مردم ایران برای حفظ هویت ملی و دینی خود بود و پیامد آن را در تثبیت این هویت میتوان دید. هویتی که پیشینهاش میگوید زنان ایرانی در طول تاریخ، هرگز برهنه نبوده و در همه زمانها پوشیدن موی سر و داشتن لباسهای بلند و شلوار و چادر و پرهیز از اختلاطهای آلوده رایج بوده است، به گونهای که برخی محققان، پوشش اسلامی را نتیجه تعامل فرهنگی بین اعراب و ایرانیان میانگارندکه مهر تأیید اسلام را خورده است.
محمدهادی صحرایی