" به نام خدا" دوستای عزیزم 👋👋سلام امروز میخوام یه قصه بگم. قصه‌ی چی؟ 🤔 قصه‌ی من و آینه قشنگم🔍 یک روز از دست فاطمه خانم 🧕 دوست عزیزم خیلی ناراحت شده بودم😡 می‌دونید چرا؟ آخه خیلی تو کارهام دخالت می‌کنه😱 همش بهم تذکر می‌داد و می‌گفت مراقب رفتارم باشم. حتی اون روز بهم گفته بود که چرا حجابم خوب نیست؟😳 تصمیم گرفتم باهاش قهر کنم😒 راستش رو بخواهید حق دارم از دستش ناراحت باشم دوست صمیمی آدم که نباید ازش ایراد بگیره خلاصه از مدرسه که رسیدم خونه به طرف اتاقم🚪 رفتم تا لباسهام رو عوض کنم. یک دفعه صدای عجیبی شنیدم 😳 خوب گوش کردم صدای آینه بود. وقتی نگاهش کردم ناراحت گفتم آینه چرا من را اینطور عصبانی😡 و ناراحت نشان می‌دی؟ اینجور که قیافه‌ام بد دیده میشه، آینه گفت: چون دوستت دارم❤️ تعجب کردم🤔 وا چون دوستم داری من را بد قیافه نشان می‌دی؟ گفت آره چون می‌خوام خوب خودت را ببینی و متوجه بشی که اینطور اصلاً قیافت خوب نیست تو باید پیش من خودت رو ببینی تا پیش دیگران با این قیافه نروی. گفتم خب چرا حالا آرام حرف می زنی؟ گفت: آخه خیلی دوستت دارم😘 البته تو هم خیلی دوست خوبی هستی و نقاط قوت زیادی داری. آینه گفت: من به کسی نمی‌گم که قیافه بد شده بود این یه راز می‌مونه. ✅ من مثل دوست خوب باید رو در رو با تو حرف بزنم تا بدانی که من از روی محبت دارم بهت تذکر می‌دم کینه و کدورت هم روی دلم نیست. البته خیلی سعی کردم تمیز بمانم تا تو خوب متوجه مشکل خودت بشوی. حرف‌های آینه برایم جالب بود☺️ و تازه متوجه شدم که فاطمه🧕 هم مثل این آینه دوست واقعی من است که آرام و با مهربانی در مورد حجابم حرف زد😔 و عیب من رو فقط به خودم گفت. فاطمه🧕 دوست خوبی هست که دوست نداره من کار اشتباهی انجام بدم حالا باید بروم به فاطمه🧕 زنگ بزنم و عذر خواهی کنم و از او تشکر کنم.🙏 بله بچه‌های عزیزم فاطمه🧕 خانم چون دوستش رو خیلی دوست داشت می‌خواست بهترین هدیه🎁 رو به اون بده. اون می‌خواست دوستش بهترین دختر باشه و کار بدی انجام نده. البته همه‌ی دوستان واقعی این طور هستند و حواسشون به دوست خودشون هست که خدای نکرده کار اشتباه انجام ندهند. آفرین به دوست‌های خوبی که حواسشان هست که دوستاشون کار اشتباه انجام ندن👏👏👏