• . روزی امیرالمومنین به ميثم گفت: "چه مي کني وقتی زنازاده بنی اميه تو را دعوت کند که از من بيزاری بجويی؟ ميثم گفت: ای اميرمومنان، به خدا سوگند از تو بيزاری نمی جويم. امام فرمود: تو را خواهند کشت و بر دار خواهی رفت. ميثم در جواب گفت: صبر مي کنم و اين گرفتاری در راه خدا، اندک است. امام فرمود: در اين صورت تو در درجه من هستی." ،،، ميثم پس از شهادت امیرالمومنین علیه السلام هر روز نزد درخت خرمايی که قرار بود بر آن دار زده شود، می رفت و خطاب به نخل خرما مي گفت: مبارک درختی هستی که برای من آفريده شدی، او زير آن را جارو می کرد و در آنجا نماز می خواند. @amir_nahl