داستان قرآنی✨ حضرت زکریا🌹 قسمت اول🍀 حضرت زكریا(علیه‌ السلام) یكی از پیامبران الهی است، كه نام مباركش هفت بار در كلام الله مجید آمده است، وی پنج هزار و پانصد سال بعد از هبوط آدم متولد شد. نام پدرش «برخیا» است كه سلسله نسبش به حضرت داوود (علیه‌ السلام) می‌رسد. او رئیس عباد و علمای بنی اسرائیل بود، و مردم را به شریعت حضرت موسی(علیه‌ السلام) دعوت می‌كرد، عمر با بركت خویش را در راه دعوت به خداپرستی و خدمت در بیت‌المقدس سپری نمود. سرانجام در صد و پانزده سالگی به شهادت رسید،و مرقد او در داخل شبستان مسجد جامع الكبیر حلب و در سمت چپ محراب واقع شده است، قبر او داخل ایوانی به وسیله ضریح محصور شده و در آن تابوتی چوبین با پوشش سبز دیده می‌شود. ابتدا در این مكان صندوقی بوده و نام زكریا بر آن ثبت شده، بعدها در این مكان، مقبره مذكور را ساخته‌اند، كه امروز زائرین بی‌شماری در مسیر زیارت حضرت زینب(سلام‌الله ‌علیها) آن حضرت را نیز در این مكان زیارت می‌نمایند. ازدواج زكریا(علیه‌ السلام) با اشیاع در میان بنی اسرائیل دو خواهر برجسته و بزرگ زاده وجود داشتند، یكی به نام «حنه» و دیگری به نام اشیاع، (یا حنانه) كه نام پدرشان «فاقوذا» فرزند «فتیل» از اولاد سلیمان بن داوود(علیهماالسلام) و از خاندان «یهودا» فرزند حضرت یعقوب(علیه‌ السلام) و نام مادرشان «مرتا» كه به عربی «وهیبه» (یعنی بخشیده شده) می‌باشد. «حنه و اشیاع» هر دو از یك پدر و مادر بودند و هر دو به افتخار همسری پیامبری درآمده، اولی به همسری «عمران»كه از شخصیت‌های برجسته بنی اسرائیل بود درآمد،و دومی را «زكریا(علیه‌ السلام)» پیامبر خدا به همسری انتخاب كرد. اشیاع از بانوان مجلله دنیا و خواهر حضرت مریم(سلام الله علیها) است، مقام عفت، و عصمت، نجابت، صبر و تحمل این بانوی معظمه، مشهور و معروف است. وی از جمله زنانی است كه در قرآن مجید به وی اشاره شده است. سرپرستی زكریا(علیه‌ السلام) از مریم(سلام الله علیها) سال‌ها از زندگی عمران و همسرش (حنه) گذشت، اما دارای فرزند نشدند، حنه در غم و اندوه فرو رفت و آتش عشق او به مادر شدن شعله ‌ور گردید، از سوی دیگر خواهرش «اشیاع» كه با حضرت زكریا(علیه ‌السلام) ازدواج كرده بود، عقیم و بچه‌ دار نمی شد. در حالی كه در سنین بالا به سر برده و دوران بارداری او گذشته بود. روزی «حنه» زیر درختی نشسته بود، ناگاه چشمش به پرنده‌ای افتاد كه به جوجه ‌های خود غذا می‌دهد، مشاهده این محبت مادرانه، آتش عشق فرزند را در دل او شعله ‌ور ساخت و از صمیم دل، از درگاه خدا تقاضای فرزندی كرد و چیزی نگذشت كه این دعای خالصانه به هدف اجابت رسید و باردار شد. در این گیر و دار عمران به رحمت الهی واصل گشته و از دنیا رفت و «حنه» به صف بیوگان پیوست، با خدا نذر كرد نوزادش را خادم خانه خدا كند. بدین سان در انتظار تولد فرزند بود و فكر می‌كرد كه جنین همان پسر بچه‌ای است كه خداوند به عمران خبر داده است. سرانجام لحظه زایمان فرا رسید، به هنگام تولد مشاهده كرد كه فرزندش دختر است، در این موقع نگران شد كه چه كند، زیرا خدمتگزاران مسجد از میان پسران انتخاب می‌كردند، از این رو گفت: پسر، همانند دختر نیست، یعنی دختر نمی‌تواند وظیفه خدمتگزاری مسجد را همانند پسر انجام دهد. سپس افزود: خدایا من نام این دختر را مریم، می‌‌گذارم و او و فرزندانش را از وسوسه‌های شیطان رانده شده در پناه تو قرار می‌دهم. چون مریم(سلام الله علیها) برای خدمت به خانه خدا نذر شده بود پس از تولد او، مادرش وی را به بیت المقدس به حضور متولیان آورد و گفت: این كودك هدیه به بیت المقدس است، سرپرستی او را یك نفر از شما بر عهده بگیرد. چون آثار عظمت از چهره مریم (سلام الله علیها) دیده می‌شد، آنان در كفالت وی به نزاع پرداخته و هر كدام خواهان این افتخار بودند، سرانجام تصمیم گرفتند قرعه كشی كنند. به كنار نهری آمدند. 📚داستانهای قرآن ✍🏻ادامه داستان فردا در قسمت بعدی... 💚برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) صلوات.💚