داستان قرآنی✨ حضرت زکریا🌹 قسمت دوم🍀 حضرت زكریا(علیه ‌السلام) نیز جزء آنان بود، قلم‌ها و چوب‌هایی كه به وسیله آن‌ها قرعه می‌زدند حاضر كردند، نام هر یك از داوطلبان سرپرستی حضرت مریم(سلام الله علیها) را روی آن‌ چوب‌ها نوشتند و آن قلم‌ها را در میان آب انداختند، هر قلمی كه در میان آب فرو می‌رفت بازنده بود. و تنها قلمی كه روی آب ماند قلمی بود كه نام زكریا(علیه ‌السلام) روی آن نوشته شده بود. به این ترتیب سرپرستی زكریا(علیه ‌السلام) نسبت به مریم(سلام الله علیها) قطعی شد و در واقع حضرت زكریا(علیه‌ السلام) از همه شایسته ‌تر به سرپرستی مریم(سلام الله علیها) بود. زیرا علاوه بر مقام نبوت، شوهر خاله مریم (سلام الله علیها) نیز بود. حضرت زكریا(علیه‌ السلام) همچنان سرپرستی مریم (سلام الله علیها) را بر عهده گرفت تا مریم (سلام الله علیها) بزرگ شد و به خدمتگزاری مسجد بیت المقدس مشغول شد و خداوند او را برای این مقام پذیرفت. مریم(سلام الله علیها) آن چنان به عبادت مشغول بود كه روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و در بنی اسرائیل كسی به مقام او نمی‌رسید و همگان منزلت او را آرزو می‌كردند. هر وقت كه زكریا(علیه ‌السلام) برای دیدار ا و می‌آمد و در كنار محراب او قرار می‌گرفت، غذاهای مخصوصی در كنار محراب او مشاهده می‌كرد كه شگفت زده می‌شد. وی روزی به او گفت: «ای مریم! این غذاها و میوه‌های غیر فصل را از كجا آوردی؟» مریم(سلام الله علیها) در جواب فرمودند: این از طرف خداست و اوست كه هر كس را بخواهد، بی حساب روزی می‌دهد. آری به این ترتیب خداوند غذاهای بهشتی غیر فصل،را به مریم(سلام الله علیها) می‌رسانید. دعای زكریا و بشارت تولد یحیی(علیه ‌السلام)🌸 سالها بود كه حضرت زكریا(علیه‌ السلام) و همسرش «اشیاع» عقیم و بی‌بچه زندگی می‌كردند، در حالی كه در دوران پیری به سر برده و همسرش ایام باردار شدن را پشت سر گذاشته بود. زكریا(علیه‌ السلام) بارها تقاضای فرزندی از خداوند نموده بود تا پس از او وارث او گردد، ولی نتیجه نگرفته بود، بنابراین انتظار بچه دار شدن را نداشت، چون خودش و همسرش در نهایت پیری رسیده بودند. او روزی وارد اتاق مریم(سلام الله علیها) شد كه در محرابش مشغول عبادت بود و انواع نعمت‌های آسمانی در برابرش، زكریا(علیه‌ السلام) از دیدن چنین وضع معجزه آسا دگرگون شد و با دیدن منظره میوه‌های بهشتی تابستانی در فصل زمستان و به عكس، دریافت كه می‌تواند در فصل پیری دارای میوه فرزند شود، چنانكه مریم(سلام الله علیها) در غیر فصل میوه، دارای میوه‌های گوناگون شده است. در همین جا بود كه با قلبی لبریز از امید، دست به سوی خدا بر داشت و عرض كرد: «خداوندا! از طرف خود فرزند پاكیزه‌ای نیز به من عطا فرما، كه تو دعا را می‌شنوی». طولی نكشید بر زكریا(علیه‌ السلام) كه در محراب عبادت مشغول مناجات بود، جبرئیل (علیه السلام) نازل شد و بشارت تولد یحیی(علیه‌ السلام) را به اطلاع او رسانید وسیمای درونی و امتیازات فرزندش را كه رسالت و نبوت از جمله آن‌ها بود بیان داشت. زكریا(علیه‌ السلام) از شنیدن این خبر مسرت آمیز غرق شادی گردید و آنچنان دگرگون شد كه در اثر ندای غیبی مبهوت و مدهوش افتاد. لحظه‌ای گذشت، به خود آمد و اظهار داشت: «ای خدا، چگونه من بچه‌دار می‌گردم، در حالی كه پیر و فرتوت گشته‌ام و همسرم نازا است؟ خطاب رسید: خداوند هر كاری را بخوهد میسور است.» 📚داستانهای قرآن ✍🏻ادامه داستان فردا در قسمت بعدی... 💚برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) صلوات.💚