قرآن ترجمه المیزان سوره مبارکه يوسف صفحه 243 بنام خداوند بخشنده مهربان گفت آيا غير از آنگونه که پيشتر شما را بر برادرش امين دانستم بر او امينتان بشمارم پس خداوند بهترين نگهبان است و او مهربان ترين مهربانان است64 و آن گاه که کالاى خويش گشودند ، دريافتند که بضاعتشان به آنان باز گردانده شده است. گفتنداى پدرچه مى خواهيم اين سرمايه ماست که به ما باز گردانده شده و براى خانواده خويش آذوقه مهيّا مى کنيم و برادرمان را محافظت مى کنيم و بار شترى اضافه مى طلبيم آن پيمانه اندکى است65) گفت هرگز او را همراه شما نمى فرستم تا اينکه پيمانى از خدا به من بسپاريدسوگند ياد کنيد که او را نزد من مى آوريدمگر آنکه از هر سو محاصره شويدپس آن گاه که پيمان خويش به وى سپردند گفت خداوند بر آنچه مى گوييم وکيل باشد66 و گفت اى پسران من از يک درب وارد نشويد واز دربهاى متعدد و جداى از يکديگر داخل شويد وهيچ چيزى را که از ناحيه خداوند باشد از شما باز نمى گردانم. حکم راندن جز از آنِ خداوند نيست. تنها بر او توکّل کرده ام و لذا توکّل کنندگان بايد فقط بر او توکّل کنند67 و آن گاه که داخل شدند از جايى که پدرشان فرمانشان داده بود ، [اين تدبير ]باز نداشت از ايشان هيچ چيزى را که از ناحيه خداوند [تقدير شده ]بود [و ثمرى نداشت ]جز خواسته اى که در نهاد يعقوب بود که [خداوند ]آن را به انجام رسانيد و همانا او - بدين سبب که تعليمش داده بوديم - از دانشى [عميق ]بهره مند بود و ليکن بيشتر مردم نمى دانند68) و آن گاه که بر يوسف درآمدند ، برادرش را در کنار خويش جاى داد. گفت: <همانا من خودم برادر تو هستم. پس بر آنچه مى کردند اندوهگين مباش69)