رفتن تو... .mp3
3.71M
آه دارد جگرم میسوزد این دل خسته دگر تاب نداشت بعد آن شیر سلیمانی ما در یک و بیست کسی خواب نداشت باز انگار که این بار غمی جنس آن تیره شب از راه رسید سید ما ز سفر باز نگشت سید ما که جز اخلاص نداشت سید آن شب که تو رفتی آقا باز هم چشم کسی خواب نداشت همه در دلهره و بی خبری کس در آن واهمه آرام نداشت چَشم ها اشک و دلان زار بُدند صبح شد تیره شب گم شدنت تو رسیدی و بدیدند تورا حسرتا دیرتر از تاج سرت آن امامی که همه عمر بُدی خادم و چاکر آن بارگهش زودتر آمده بود نزد شما که ببیند ، ببرد گل پسرش @aynaammarali