💢 درس های یک استعفا (بخش دوم) 🔹 5. دکتر عبدالملکی از دانشگاه امام صادق علیه السلام آمد و انتظار این بود که تیم کارشناسی و استادی این دانشگاه به ایشان کمک و یاری برساند و هم در برنامه اجرایی و هم در فضای توجیه نخبگانی و مردمی نسبت به مباحث درست گفتمانی او فعال ظاهر شوند؛ لیکن برخلاف جریان فکری مثل دانشگاه شریف که نسبتاً هماهنگ عمل می کنند، در اینجا غالباً سکوت و حسرت و رقابت دیده می شود تا یک کارگروهی منسجم که ضرورت موفقیت در مدیریت به ویژه در سطح سیاسی و حکومتی است. 🔹 6. ضعف مدیریت کلان دولت در راهبری و هماهنگ کردن و بزرگی کردن برای اجزای دولت و پوشش دادن نقاط ضعف و سوق دادن وزرا در مسیر کارآمدی کاملاً روشن بوده است تا جایی که کار به بازی قدرت و رقابت منفی منتهی گردد. 🔹 7. برای اداره کشور گرچه گفتمان انقلابی اسلامی ضروری و حیاتی است ولی این گفتمان باید تا سطح برنامه های اجرایی در حوزه های مختلف تخصصی تسرّی پیدا کند و با حفظ صبغه و هویت و شاکله خود تبدیل به الگوهای عملیاتی شود تا بتواند سنجش و ارزیابی شود و با بازخوردگیری اصلاح و ارتقا و تعالی یابد. نداشتن برنامه مشخص برای اداره دستگاهها فرجامی جز کلّی گویی، بی عملی، سکوت و عدم موفقیت و شکست نخواهد داشت و نهایتا به خود گفتمان ضربه می زند. 🔹 8. اساساً مافیای قدرت و ثروت به دنبال زمین زدن چنین چهره هایی هستند. تجربه احمدی نژاد و سرافراز درس عبرت بزرگی برای جریان مستقل از مافیا و قبیله هاست. ضعفها، بی ظرفیتی ها، خودشیفتگیها، اشتباهات و تنها ماندن بستر مناسبی برای این است که مافیا ماهی خود را بگیرد و فرد و جریان مدعی رقیب را لگدمال و و حتی با راه اندازی اعتراضات ظاهراً مردمی منفور نماید تا کسی دیگر جرأت نکند جلوی آنها قد علم نماید. جریاناتی که خود سالها در قدرت بوده اند و با امکانات ملت فرصت تجربه و آزمون و خطا داشته اند و هزینه های هنگفتی به کشور تحمیل کرده اند، در مقابل نیروهای انقلابی و مردمی بیرحمانه حذفی عمل می کنند. ✍🏻 سید کاظم عبادی 🔰کانال عمار ولایت 🇮🇷👉 @ammarevelayat313