بچه‌های جنگ چه فکر میکردند, الان مدیران و مسؤلین نظام چطور فکر میکنند, از ایثار آنها بگوییم, از بیریا و صادق بودنشان بگوییم, هرچه از آنها بگوییم کم است, راستگویی, صداقت, مردانگی, و هرچه که فکرش را بکنید, همین بچه‌ها بودند که در رژیم ستم شاهی قد کشیده و بزرگ شده بودند, اما پیر جماران آمد و این بچه‌ها صداقت و پاکی و خلوص نیت را در او دیدند, و واله و شیفته او شدند, وبه مقتدای خود که زندگی ساده‌ای داشت, اقتدا کردند. دوستی داشتم که بسیجی بود, وباهم جبهه میرفتیم, مدتی اورا ندیدم, تا اینکه یکروز که با بچه‌ها دسته جمعی خانه آنها بودیم, یکی از رفقا گفت,, محمود عضو لشکر ۷ولی عصر (عج)شده, وباید ازاین به بعد با لباس مقدس پاسداری اورا ببینیم, مدتی گذشت, بعد ازاینکه از ماموریت کردستان برگشت, دیدم هنوز لباس خاکی بسیجی می پوشد, بهش گفتم رفیق, چرا لباس فرم نمی پوشی, بالاخره ما دوست داریم حداقل بیرون جبهه با لباسی که آرم سپاه را داره تو راببینیم, حرفی زد که تا مدتی محو کلام او شدم, اوگفت, این لباس و آرم لیاقت میخواهد, میترسم بپوشم اما لیاقتش را نداشته باشم, هرچند نیروی کادر هستم, ولی دردرونم به دنبال لیاقت این لباس مقدس میگردم, آره این لباس قداست دارد. مدتی بعد عملیات, کربلای ۴شروع شد, حین عبور از اروند, می بیند بیسیمچی جلیقه نجات ندارد. او جلیقه نجات خود را در می آورد و به بیسیمچی میدهد, هنگام عبور از اروند گلوله توپ به قایق میخورد, و..... بعد از چند روز جنازه محمود را در دهانه ورودی اروند به خلیج پیدا میکنند, وبه معراج وبعد ازآن به شهر آوردند و هنوز لباسهای بسیجی به تن داشت ولی جلیقه نجات نداشت, محمود علیرغم اینکه بچه دزفول بود ولی شنا بلد نبود, شنا بلد نبود.مدیران بیاموزند محمود محبوبی خواه 🌹 را از شهدا بیاموزیم 🌹 🔻به‌ بپیوندید http://eitaa.com/joinchat/2044657664C50ccd48f34 @adminpress 👈:ارتباط با تحریریه