🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡
🧡🧡🧡
#داستان_برصیصای_عابد_و_زن_دیوانه
🧡🧡🧡در بنی اسرائیل عابدی بود به نام برصیصا که مدت درازی از عمرش را به عبادت گذرانده بود و کار او به جایی رسید که مریض ها و دیوانه ها به دعای وی بهبودی و شفا پیدا می کردند. اتفاقاً یک زن از خانواده ای بزرگ، دیوانه شد و برادرانش او را به نزد برصیصای عابد آوردند و خواهر را در محل عبادت برصیصای عابد گذاشتند و خود برگشتند تا شاید بر اثر دعای او خوب شود.
🧡🧡🧡شیطان از این فرصت استفاده کرده و پیوسته عابد را وسوسه نموده و جمال زن دیوانه را در مقابل وی جلوه می داد. بالاخره برصیصای عابد نتوانست خود را حفظ کند و با آن زن رابطه جنسی برقرار کرد و زن از برصیصای عابد حامله شد
🧡🧡🧡برصیصای عابد بر اثر وسوسه های شیطان از ترس آن که مبادا رسوا شود زن دیوانه که ام الکبائر نام داشت را کشت و دفن کرد.
🧡🧡🧡شیطان بعد از این اتفاق، به نزد یکی از برادران دختر دیوانه رفت و داستان برصیصای عابد را به طور کامل شرح داد و محل دفن خواهر آنها را نیز نشان داد.
🧡🧡🧡وقتی برادرها از این اتفاق ناگوار اطلاع یافتند نتیجه این شد که همهی مردم شهر نیز باخبر شدند و این خبر به سلطان شهر رسید. سلطان با عده ای نزد برصیصای عابد رفت و جریان را از وی جویا شد و برصیصا که چاره ای جز اعتراف نداشت به تمام کردار خود اعتراف کرد.
🧡🧡🧡بنابراین سلطان دستور اعدام برصیصای عابد را صادر کرد. همینکه وی را بالای چوبه دار بردند شیطان به صورت مردی به نزدش آمده و گفت:
🧡🧡🧡آن کسی که تو را به این ورطه انداخت من بودم، اکنون اگر نجات می خواهی باید اطاعت مرا بنمائی.
🧡🧡🧡برصیصای عابد پرسید: چکار باید بکنم؟
🧡🧡🧡شیطان گفت: یک مرتبه مرا سجده کن.
🧡🧡🧡برصیصای عابد سؤال کرد: در این حال که من بر بالای دار هستم چگونه تو را سجده کنم.
🧡🧡🧡شیطان گفت: من به یک اشاره قناعت می کنم.
🧡🧡🧡برصیصای عابد فقط با سر اشاره به سجده کرد و در آخرین لحظات زندگی نسبت به پروردگار جهان کافر شد و پس از چند دقیقه به زندگیاش خاتمه دادند.
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡
@amn_org