🔺 بخش دوم مقاله «آیا درس عبرت آموختن متجاوزان، از جنگ‌های آینده جلوگیری خواهد کرد؟» استفان والت فارن پالسی 🔸هم چنین، کشتار جنگ جهانی اول به امپراتوری ژاپن یاد نداد که تلاش برای ایجاد امپراتوری خود در آسیا ایده بدی است. متجاوزان اصلی نیز در جنگ جهانی دوم به شدت مجازات شدند. ژاپن بار‌ها بمباران شد و دو شهر آن توسط بمب‌های اتمی ویران شدند. آلمان اشغال شد و متعاقبا به دو بخش جداگانه تقسیم شد. هیتلر و «بنیتو موسولینی» رهبر ایتالیا هر دو در نهایت مردند. 🔹 تصور واضح‌تر این که «تهاجم به درد نمی‌خورد» دشوار است و می‌توان مثال خوبی داشت که هم آلمان و هم ژاپن این درس را به خوبی آموختند. اما این درس مانع از حمله «کیم ایل سونگ» به کره جنوبی در سال ۱۹۵۰ میلادی (با حمایت کامل جوزف استالین رهبر وقت شوروی) یا متقاعد کردن رهبران مختلف در سایر نقاط آسیا یا خاورمیانه نشد که جنگیدن همیشه عاقلانه نبوده است. 🔸 به طور مشابه، ممکن است تصور شود که تجارب فرانسه و آمریکا در ویتنام یادآوری واضح و ماندگار از خطرات غرور و محدودیت‌های قدرت نظامی باشد. هم چنین، ما بیهودگی تلاش برای ملت‌سازی در جامعه‌ای عمیقا تقسیم شده بدون یک شریک محلی شایسته را مشاهده کرده بودیم. با این وجود، دولت «جورج دابلیو بوش» زمانی که به افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی و عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی حمله کرد به این درس توجهی نداشت. 🔹 توجه داشته باشید این تنها قدرت‌های بزرگ نیستند که پس از شروع یک جنگ تهاجمی درس‌های سختی دریافت می‌کنند. در سال ۱۹۸۲ میلادی حکومت نظامی آرژانتین مدعی شد که جزایر فالکلند بریتانیا (که آن را مالویناس می‌نامند) متعلق به آن‌هاست و تصمیم گرفت این سرزمین را به زور تصرف کند. بریتانیا گل سرسبد نیروی دریایی آرژانتین را غرق کرد و با موفقیت این جزایر را پس گرفت و اعتراضات مردمی در آرژانتین سرانجام ژنرال‌ها را از قدرت کنار زد. 🔸 صدام حسین رهبر پیشین عراق نیز سرانجام به سرنوشت مشابهی دچار شد. تصمیم او برای حمله به ایران انقلابی در سال ۱۹۸۰ میلادی منجر به نزدیک به هشت سال جنگ شد که در آن صد‌ها هزار عراقی جان خود را از دست دادند و اقتصاد عراق با بحران مواجه شد. دو سال بعد، او تصمیم گرفت مشکلات اقتصادی جنگ اول را که با تصرف کویت همسایه ایجاد کرده بود حل کند، اما توسط ائتلافی تحت رهبری ایالات متحده به طرز مفتضحانه‌ای از کویت بیرون رانده شد و تحت تحریم‌های شدید سازمان ملل قرار گرفت. تجاوز در هر دو مورد سودی برای او نداشت، اما ناکامی‌های صدام باعث نشد که برخی از کشور‌های دیگر از جمله برخی از دموکراسی‌های برجسته جنگ‌های جدیدی را آغاز نکنند. 🔹اگر شکست‌های دردناک واقعا پیام‌های هشدار واضحی برای دیگران ارسال می‌کردند تجربه شوروی و آمریکا در افغانستان و تجربه ایالات متحده در عراق پس از سال ۲۰۰۳ میلادی به پوتین و همکاران‌اش می‌آموخت که حمله به اوکراین احتمالا یک واکنش قدرتمند ملی گرایانه ایجاد می‌کند و قدرت‌های خارجی را تشویق می‌کند تا کاری انجام دهند و اهداف او را خنثی کنند. مطمئنا او می‌دانست که ایالات متحده با تامین مجاهدین به شکست اشغال شوروی در افغانستان کمک کرده بود همان طور که سوریه و ایران هر یک به شورشیان عراقی کمک کرده بودند تا تلاش ایالات متحده در عراق را به شکست بکشانند. درس این دو درگیری بسیار واضح به نظر می‌رسد، اما به نظر می‌رسد پوتین خود را متقاعد کرده بود که این موضوع در اوکراین صدق نمی‌کند. 🔸 البته هر جنگ تهاجمی‌ای لزوما به شکست ختم نمی‌شود، اما به نظر می‌رسد مواردی که متجاوزان به شدت مورد حمله قرار گرفته‌اند و افرادی که جنگ را آغاز کرده‌اند بهای شخصی زیادی برای حماقت خود پرداخته‌اند کم نیستند. با این وجود، چرا درس گرفتن از این که «پرخاشگری به درد نمی‌خورد» معمولا نادیده گرفته شده یا فراموش می‌شود؟ 🔹 یک دلیل آن است که درس‌های هر جنگی همواره واضح نیست و افراد منطقی می‌توانند نتایج متفاوتی از شکست بگیرند. آیا رفتن به جنگ از همان ابتدا ایده بدی بود یا شکست ناشی از اجرای ضعیف نقشه و یا صرفا بدشانسی بود؟ اگر سیاستگذاران معتقد باشند که این زمان متفاوت است و دانش جدید، فناوری جدید، یک استراتژی هوشمندانه جدید یا مجموعه‌ای منحصر به فرد از شرایط سیاسی مطلوب این بار موفقیت را به ارمغان می‌آورند درس‌های یک جنگ شکست خورده نیز کنار گذاشته می‌شوند. منبع https://foreignpolicy.com/2022/06/02/will-teaching-aggressors-a-lesson-deter-future-wars/ @amniatemeli