یه کار پیدا کردم حدود ۱۴ سال پیش
به نام لیلی جان .
اقرار به شکست
ما از ۱۵ سال پیش سعی کردیم روند موسیقی محلی مازندرانی را به سمت دیگری ببریم اما ...
باز هم بعلت عدم وجود بودجه برای کار فرهنگی و تامین بودجه برای آهنگهای ضد فرهنگی باعث شکست شد .
حتما می پرسید بودجه طرف مقابل را چه نهادهای می دادند؟
یک شب مانده به عروسی رسمی بود به نام شب ها.
داماد هزینه خواننده و نوازنده و تصویر بردار را میداد تا سی دی شبهایش را بیرون بدهد و بقول معروف چش دار شود .
طوری شدت گرفت که رقابت بین آهنگ ها باعث شد اصلا شعر محلی رو به فنا رفت
مثلا میخونند: ته سیو چش بلاره طایره زاغه .
ملت هم مست فقط با صدای جاز ارگ هماهنگ و رقصیدن عجیب غریب.
یه عده از خواننده ها هم فقط پول اسمشان را میخوردن فقط تنها شعر و آهنگ این بود: ماشالله ، هی هی ، ماشالله .
این موسیقی ها اونقدر رواج پیدا کرد که حتی در گوشی مسئولان فرهنگی مذهبی های ما هم بود .
توی ماشین ها هم فقط محلی .
وقتی از یک مسئول فرهنگی پرسیدم چرا اقدامی نمیکند با یک توجیه بچگانه و وقیحانه گفت : بهتر از اینه که آهنگ های اون ور آبی را گوش کنند .
چقدر بدبختیم که مسئولان فرهنگی این را مقابله با تهاجم فرهنگی میدانستند و در آخر در باتلاق غول گانگستر آمل افتادند و دست و پا میزدند و وعده های پوچ که : ما داریم گانگستر آمل را جذب میکنیم، ( به ریش ما هم خندید )
حال با این همه هجمه ، مسلما این سبک کارها دیده نشدند و تا الان در گوشه هارد کامپیوتر خاک می خوردند.
بیایید حمایت کنیم از این سبک کارها با نشر آن
سیمای آمل
https://eitaa.com/simayeamol
.