🔸
داستان ملاقات بشیر با حضرت ام البنين علیها السلام به بیان نویسنده خوش قلم و توانا آقای سید مهدی شجاعی:
ام البنین انگار مادر ادب است و ادب، زاده اوست. تاریخ، معرفت و ولایت غریب این زن را با حیرت بر دست گرفته است.
چنین نیست که ادب و معرفت این بانوی محیر العقول، صفتی باشد در کنار صفات درخشان دیگر او. خورشید ادب او از چنان نورانیتی برخوردار است. که همه صفات زیبای او را تحت الشعاع خود قرار می دهد.
وقتی کاروان اسرای کربلا به مدینه نزدیک می شود، کسی پیشتر از کاروان خود را به شهر می رساند تا خبر ورود کاروان را اعلام کند.
بشیر از مواجهه با یک تن بسیار پرهیز دارد و او« ام البنین » است. نمی تواند و نمی خواهد حامل خبر شهادت چهار دلاور یک مادر باشد. چه بگوید؟ چگونه بگوید؟ کدام زبان است که در هرم گدازنده این خبر نسود؟!
اما می شود آنچه نباید بشود.
ام البنین نزدیکی کاروان کربلا را در می یابد و به سمت دروازه شهر به راه می افتد و در میانه راه با«بشیر» مواجه می شود.
سئوال ام البنین چیست جز:
– چه خبر؟
چه بگوید بشیر؟! به مادری که « ام البنین » بودنش به افتخار چهار پسر و چهار دلاور محقق شده است. چه بگوید؟! تلاش می کند که زهر مصیبت را آرام آرام و جرعه جرعه بنوشاند. می گوید: سرت سلامت مادر! عباست به شهادت رسید.
و منتظر صیحه« ام البنین ” می ماند.
اما ام البنین نمی شنود این خبر را و باز می پرسد:
– چه خبر؟
و بشیر مبهوت و متحیر جرعه دوم را به ساغر صبوری ام البنین می ریزد.
– مادر عبدالله هم به دیدار خدا شتافت.
انگار ام البنین باز هم چیزی جز سئوال خود می شنود.
– پرسیدم چه خبر؟!
و بشیر ضربه خبر آخر را فرود می آورد و خود را خلاص می کند:
– چه بگویم مادر، عثمان و جعفرت هم شهد شهادت نوشیدند.
اما ام البنین خلاص نمی شود. آشفته تر می شود. نقاب از چهره ادب بر می دارد، معرفت مکتوم را برملا می کند. فریاد می کشد:
– بشیر! از حسین چه خبر؟ «ان اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداء لابی عبدالله الحسین.»
همه بچه های من و همه آنچه زیر این گنبد میناست، به فدای ابی عبدالله. بگو از او چه خبر؟
و بشیر غریق این دریای معرفت، دست و پایی می زند و خبر شهادت حسین (ع) را در جام جان ام البنین می ریزد. و ام البنین تنها یک جمله می تواند بگوید:
-«قطعت نیاط قلبی»
بنده دلم را پاره کردی، شاهرگ حیاتم را بریدی!
و بعد صیحه می کشد، گریبان می درد و روی می خراشد
✍
ادامه دارد..
#مقطع_متوسطه
#امالبنین #قصه #داستان #ام_البنین #حضرت_عباس #وفات_حضرت_ام_البنین #حضرت_ام_البنین
eitaa.com/amoo_safa