ق باشیم از یک طرف شرایط اقتصادی جامعه، برملا شدن بعضی رانتها، مشاهده نفاق در گفتار و عمل بعضی دولتمردان و رجال و بعضی بی عدالتیها مردم را ناراحت کرده است. این ها همه با هم یکی میشوند و هر جا که شد سر باز میکنند. که البته اشتباه است. بی انصافی است که همه مشکلات را یکجا حساب کنیم و هر حرفی یا مطلبی که میشنویم چشم بسته بپذیریم و همواره عینک بدبینی به چشم داشته باشیم. مشکلات هرچه هم باشند باید در سایه نظام و اتحاد حل شوند و هیچ کس به اندازه خود مردم در بوجود آمدن و حل شدن آنها سهیم و تاثیرگذار نیست.
خلاصه این میشود که طرف هنوز شعر من را نشنیده دست به سلاح دشنام میبرد. در حالی که من یک حادثه دلخراش تاریخی را بازگو کردهام.
خب، پاسخ شما برای این دسته از مخاطبین چیست؟
طی این چند روز با بعضیشان در فضای مجازی و حقیقی صحبت کردم.
در جواب آنها که ناراحتند چرا من در بیت حضور داشتهام باید عرض کنم به اعتقاد قلبیام لبیک گفتهام. بار اول نبوده که به دیدار آقا میرفتم و انشاالله بار آخر هم نیست. بیش از شصت درصد محتوای چهار تالیف من آیینی و دفاع مقدس است. نمیخواهم ادای آدمهای انقلابی را در آورم، اما خیلیها ادای انقلابی و یا مذهبی بودن دارند اما در عمل بر خلاف این عمل میکنند نخواستم و نتوانستم پشت اعتقاداتم را خالی کنم.
جنگ و انقلاب در خانه پدری من اتفاق افتاده است و من کاری جز عقیدهام انجام ندادهام.
لذا با احترام به مخاطبین موافق و مخالفم از آنها میخواهم همه چیز را با هم اشتباه نگیرند. مذهبیها بدانند اگر خدشهای به نظام وارد شود هیچ تضمینی وجود ندارد که به ساحت مقدس امام رضا علیه السلام توهینی نشود.
عدهای با بیت آخر شعر مشکل داشتند و بنده را به جنگ افروزی متهم کردند در حالی که بیت آخر میگوید اگر بنای جنگ باشد ما در زمین خودمان نخواهیم جنگید و این کاملا منطقی ست. ما جنگ را تجربه کردهایم. جنگ خانمان سوز است. دنبال راه انداختن جنگ هم نیستیم اما قطعا اگر پای مان را به جنگ بکشند در خانه نمیجنگیم که تلفات جانی و مالیمان سر به فلک بکشد. ما از حرمها دفاع کردیم و جوانان مان را به عراق و سوریه فرستادیم که پای داعش به ایران باز نشود.
عجیب است که عده ای این دو دو تا چهارتا را متوجه نمیشوند. اگر بدانیم اگر خدشهای به نظام وارد شود چقدر ضرر می کنیم تا پای جان پشت این نظام میایستیم. ایران با همه جای دنیا تفاوت دارد. تاریخ گواه است.
با این تفاسیر و پس از شعرخوانی در بیت از این پس صرفا با اشعار انقلابی محمدحسین ملکیان مواجه خواهیم بود؟
خیر. من صرفا شاعر انقلابی نخواهم بود و نبودهام. همانطور که پس از دو دیدار قبل نشان دادم. من در هر فضایی نیاز باشد مینویسم. از عاشقانه گرفته تا آیینی. از انقلابی گرفته تا اجتماعی. شاعر نباید تک بعدی باشد. من اعتقاداتم را مینویسم. مثل همیشه.
حرف آخرتان با مخاطبان؟
چه مخالف چه موافق را دوست دارم. اصلا بدون وجود آنها من شاعر وجود نخواهم داشت. انتقادی اگر باشد شاید نپذیرم اما گوش خواهم داد. امیدوارم اگر انتقادی میکنیم سازنده باشد و نیتمان خیر باشد.
متن کامل شعر ملکیان در محضر رهبر انقلاب در ذیل می آید: اینجا بینید.
یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه
غم دین بود در اندیشه ی مردم، غم نان نه
شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران
به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه
کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر
پریشان کرد جمع یکدل ما را، پشیمان نه
سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پر شد
که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه
یکی فریاد میزد شرمتان باد آی دژخیمان!
به سمت ما بیندازید تیر، اما به ایوان نه
یکی فریاد سر میداد بر پیکر سری دارم
که آن را میسپارم دست تیغ و بر گریبان نه
برای او که کشتن را صلاح خویش میداند
تفاوت میکند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه
دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید
رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه!
کلاه پهلوی هم کمکم افتاد از سر مردم
نرفت اما سر آن ها کلاه زورگویان، نه!
گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم
نخواهد شد ولی اینبار جمع ما پریشان، نه!
به جمهوری اسلامی ایران گفتهایم "آری"
به هرچه غیر جمهوری اسلامی ایران: "نه"
کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد
اگرچه قدرت ما میشود تحریم، کتمان نه
دفاعِ از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد
زمین کارزار ما تلآویو است، تهران نه!
انتهای پیام
۱۰:۴۵ :: ۱۳۹۷-۳-۱۹
#عموفیدل
🔷🔶
@amoofidel 🔶🔷