4️⃣7️⃣1️⃣ قصه شب
💠 قصه گاو پرزور و خروس دانا
✍️ نویسنده: محمد رضا فرهادی حصاری
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: به کودکان یاد دهیم به زندگی خود راضی باشند و به ظاهر زندگی دیگران نگاه نکنند.
🔶 روزی روزگاری توی یه طویله کوچیک، یه گاو پُرزور و زیبا بههمراه یه گوسفند و یه مرغ و یه خروس زندگی میکردن. مرد کشاورزی که صاحب اونها بود، هر روز صبح زود به طویله میاومد و گاو رو با خودش به زمین کشاورزی میبرد. اون مجبور بود زمین کشاورزی رو شخم بزنه. گاهی که خسته میشد و میخواست یه کمی استراحت کنه، کشاورز اون رو مجبور میکرد تا کارش رو ادامه بده. گاو پُرزور دیگه از این وضع خسته شده بود. اون دوست داشت به یه جایی بره که هیچ آدمیزادی اونجا نباشه.
🔷 همیشه توی خیال خودش یه چمنزار رو تصور میکرد که پُر از علفهای تازه و خوشمزه بود و یه رودخونه پر آب از کنارش رد میشد. توی اون چمنزار هیچ کس به گاو کاری نداشت؛ هر وقتی که دوست داشت میخوابید و هر چقدر دوست داشت علف میخورد. یه شب که همه حیوونها توی طویله بودن، گاو رو به بقیه حیوونها کرد و از آرزوهای خودش گفت. حیوونهای دیگه وقتی این حرفها رو شنیدن بهش خندیدن.
❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇
https://btid.org/fa/news/210422
📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی
@T_Child در میان بگذارید
📎
#دانش_آموزی
📎
#قصه_شب
📎
#کودکانه
📎
#متن
کودک شاد🍀
🌱
https://eitaa.com/koudakshad
🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزههای علمیه
🌐
btid.org