🔸 😅😅 شب🌙 عملیات بود.... تیربارچی یه چیزی زیر لبش می گفت و آتیشارو خالی می کرد رو سر دشمن..😇 حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت: ببین تیربارچی چه ذکری میگه که اینطوری استوار جلوی تیر و ترکش وایساده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده؟!!!..🧐🤨 نزدیک تیربارچی شد.🙂 دید باخودش زمزمه میکنه: دِرِن.....دِرِن.....دِرِن...دِرِن... (آهنگ پلنگ صورتی)😅😂 معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن اینجوری مرگ رو به بازی گرفته......😄 📚راوی: حاج حسین یکتا 🇮🇷کانال تخصصی، آموزش نظامی @amozesh_nezami313