(ع) دادرسى موسى عليه‏ السلام از يك مظلوم، و كشته شدن ستمگرى به دست او هنگامى كه موسى عليه‏ السلام به حد رشد و بلوغ رسيد، روزى وارد شهر (مصر) شد و در بين مردم عبور می كرد، ديد دو نفر گلاويز شده‏ اند و همديگر را می زنند، يكى از آن‏ها از بنى اسرائيل، و ديگرى قبطى يعنى از فرعونيان بود، در همين هنگام، بنى اسرائيل از موسى عليه‏ السلام استمداد نمود. اين قتل يك قتل ساده نبود، بلكه جرقّه‏ اى براى يك انقلاب، و مقدمه آن به حساب می آمد، لذا موسى عليه‏ السلام نگران بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏ اى به سر می برد، در اين گير و دار در روز بعد، باز موسى عليه‏ السلام مردى ديگر از فرعونيان را ديد كه با همان مظلوم، گلاويز شده است، و آن مظلوم از موسى عليه‏ السلام استمداد نمود، موسى عليه‏ السلام به طرف او رفت تا از او دفاع نموده و از ظلم ظالم جلوگيرى كند، ظالم به موسى عليه‏ السلام گفت: آيا می خواهى مرا بكشى همانگونه كه ديروز شخصى را كشتى؟ موسى عليه‏ السلام دريافت كه حادثه قتل، شايع شده، از اين رو براى اين كه مشكلات ديگرى پيش نيايد كوتاه آمد. از آن جا كه موسى عليه‏ السلام می دانست فرعونيان از طبقه اشرافى هستند و همواره به بنى اسرائيل ستم می كنند، به يارى مظلوم شتافت و تصميم گرفت از ظلم ظالم جلوگيرى كند. به گفته بعضى، موسى ديد يكى از آشپزهاى فرعون می خواهد يك نفر بنى اسرائيل را براى حمل هيزم، به بيگارى كشد، و بر سر همين موضوع با هم گلاويز شده‏ اند. موسى عليه‏ السلام به يارى مظلوم شتافت و مشتى محكم بر سينه مرد فرعونى زد، اما همين يك مشت كار او را ساخت، او بر زمين افتاد و مُرد. موسى عليه‏ السلام قصد كشتن او را نداشت، نه از اين جهت كه آن مرد مقتول، سزاوار كشته شدن نبود، بلكه به خاطر پيامدهاى دشوارى كه براى موسى عليه‏ السلام و بنى اسرائيل داشت، از اين رو موسى عليه‏ السلام به خاطر اين ترك اولى، از درگاه خدا تقاضاى عفو كرد، و از كار خود اظهار پشيمانى نمود.(457) 🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد:    👉 @amozeshtajvidhefzquran       👈