(ع) گفتگوى عيسى با مرده زنده شده در روستاى بلازده‏ روزى حضرت عيسى عليه‌السلام و حواريون در سير و سياحت خود به روستايى رسيدند، ديدند اهل آن روستا و پرندگان و حيوانات آن، همه به طور عمومى مرده‌اند . عيسى عليه‌السلام به همراهان فرمود: معلوم است كه اينها به عذاب عمومى الهى كشته شده‌اند . اگر آن‏ها به تدريج مرده بودند، همديگر را به خاك مى‏ سپردند . حواريون: اى روح خدا، از خداوند درخواست كن تا اين‏ها را زنده كند تا علت عذابى را كه به سراغ آن‏ها آمده، براى ما بيان كنند، تا ما از كردارى كه موجب عذاب الهى مى‏ شود ، دورى كنيم. حضرت عيسى عليه‌السلام از درگاه خدا خواست تا آن‏ها را زنده كند، از جانب آسمان به عيسى عليه‌السلام ندا شد كه: آنان را صدا بزن. عيسى عليه‌السلام شبانه بالاى تپه‏اى از زمين رفت و فرمود: اى مردم روستا! يك نفر از آن‏ها زنده شد و گفت: بلى، اى روح و كلمه خدا! عيسى: واى به حال شما، كردار شما چه بوده؟ (كه اين گونه شما را دستخوش بلاى عمومى نموده است.) مرد زنده شده: چهار چيز ما را مشمول عذاب الهى كرد: 1 - پرستش طاغوت. 2 - دلبستگى به دنيا با ترس اندك از خدا. 3 - آرزوى دور و دراز. 4 - غفلت و سرگرمى به بازى‏ هاى دنيا. عيسى: دلبستگى شما به دنيا چه اندازه بود؟ مرد زنده شده: همانند علاقه كودك به مادرش. هنگامى كه دنيا به ما رو مى‏ آورد شاد و خوشحال مى‏ شديم ، و هنگامى كه دنيا به ما پشت مى‏ كرد ، گريه مى‏ كرديم و محزون مى‏ شديم . عيسى: طاغوت را چگونه مى‏ پرستيديد؟ مرد زنده شده: ما از گنهكاران پيروى مى‏ كرديم . عيسى عليه‌السلام : عاقبت كارتان چگونه پايان يافت؟ مرد زنده شده: شبى با خوشى به سر برديم، صبح آن در هاويه افتاديم. عيسى: هاويه چيست؟ مرد زنده شده: هاويه، سجّين است. عيسى: سجين چيست؟ ن مرد زنده شده: سجين، به كوه‏هاى گداخته به آتش است كه تا روز قيامت، بر ما مى‏ افروزد و. عيسى: وقتى به هلاكت رسيديد، چه گفتيد و مأموران الهى، به شما چه گفتند؟ مرد زنده شده: گفتند: ما را به دنيا بازگردانيد، تا كارهاى نيك در آن انجام دهيم و زاهد و پارسا گرديم، به ما گفته شد: دروغ مى‏ گوييد . عيسى: واى به حال شما! چه شد كه غير از تو، شخص ديگرى از اين هلاك شدگان با من سخن نگفت؟ مرد زنده شده: اى روح خدا! دهان همه آن‏ها با دهنه آتشين بسته شده است، و آن‏ها به دست فرشتگان خشن، گرفتار مى‏ باشند . من در دنيا در ميان آن‏ها زندگى مى‏ كردم ، ولى از آن‏ها نبودم. (و مانند آن‏ها گناه نمى‏ كردم) تا وقتى كه عذاب عمومى فرا رسيد و مرا نيز فرا گرفت. اكنون به تار مويى در لبه پرتگاه دوزخ آويزان مى‏ باشم ، نمى‏ دانم كه از كجا در ميان دوزخ واژگون مى‏شوم، يا نجات مى‏ يابم . (احتمالا عذاب اين شخص، به خاطر ترك امر به معروف و نهى از منكر بوده است.) عيسى عليه‌السلام به حواريون رو كرد و فرمود: يا اَولياءَ اللهِ! اَكلُ الخُبزَ اليابِسِ بالمِلحِ الجَريشِ، وَ النَّومِ عَلَى المَزابِلِ خيرٌ كَثِيرٌ مَعَ عاقِبَةِ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ؛ اى دوستان خدا! خوردن نان خشك با نمك زبر و خشن، و خوابيدن بر روى خاشاك‏هاى آلوده، بسيار بهتر است، اگر همراه عافيت و سلامتى دنيا و آخرت باشد.(787) 🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran👈