#قصه_های_قرآنی
#حضرت_محمد(ص)
نگاهی به جنگ بدر قسمت سوم
صبح روز جمعه هفده رمضان بود كه سپاه قريش با تجهيزات كامل جنگى از پشت تپه به دشت بدر سرازير شدند، هنوز در ميان قريش، اختلاف نظر در مورد جنگ وجود داشت، اما يك موضوع جنگ را حتمى كرد و آن اين كه:
يكى از سپاهيان قريش به نام اسود مخزومى كه مردى خشن بود، چشمش به حوضى كه مسلمانان درست كرده بودند افتاد، تصميم گرفت يكى از اين سه كار را انجام دهند: يا از آب حوض بنوشد يا آن را ويران كند و يا كشته شود، به دنبال اين تصميم از صف مشركان بيرون تاخت و تا نزديك حوض رسيد، در آن جا با حضرت حمزه افسر رشيد اسلام روبرو شد، حمزه يك ضربت به پاى او زد كه پايش از ساق جدا شد، در عين حال مى خواست با حركت سينه خيز، خود را به آب حوض برساند و از آن بنوشد، حمزه با زدن ضربت ديگر او را در آب كشت.
به دنبال اين حادثه، به رسم ديرينه عرب، جنگ تن به تن شروع شد.
سه نفر از شجاعان دشمن به نامهاى: عُتبِه و برادرش شَيبَه (از فرزندان ربيعه) و سومى وليد (فرزند عُتبه) به ميدان آمدند و مبارز طلبيدند.
سه نفر از انصار در صف مسلمانان به ميدان تاختند، وليد آنها را شناخت، گفت:
شما اهل مدينه هستيد، به شما كارى نداريم، كسانى كه از اقوام ما هستند، بايد به جنگ ما آيند.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم پسرعموهايش عُبَيده و على عليهالسلام و عمويش حمزه را به ميدان فرستاد. به مناسبت سن، على عليهالسلام با وليد، حمزه با شيبه و عبيده با عتبه به جنگ پرداختند.
طولى نكشيد كه على و حمزه رقيبان خود را از پاى در آوردند، ولى عبيده كارى از پيش نبرد. هر دو ضربتى به هم زدند. على عليهالسلام پيش دستى كرد و عتبه را كشت، به اين ترتيب در حمله اول، مشركان به سوگ سه نامور شجاعشان نشستند.
پس از آن عاص بن سعيد براى مبارزه با على عليهالسلام به ميدان تاخت. على عليهالسلام او را نيز كشت، سپس حنظله پسر ابوسفيان و طعيمه و نوفل به ميدان تاختند، على عليهالسلام آنها را نيز يكى پس از ديگرى كشت، و پيوسته مبارزانى به ميدان مى آمدند و كشته مى شدند .
سرانجام جنگ با پيروزى اسلام و شكست دشمن پايان يافت و از مسلمانان چهارده يا بيست و دو نفر به افتخار شهادت رسيدند.
از كفار، هفتاد نفر كشته شدند و هفتاد نفر اسير گشتند، 35 يا 36 نفر از كشته شدگان، بر اثر ضربات پرچمدار اسلام، در اين جنگ يعنى على عليهالسلام به هلاكت رسيدند، بسيارى از كشته شدگان از سران شرك مانند ابوجهل، وليد بن عتبه، حنظلد بن ابوسفيان، عتبة و شيبه و... بودند.(835)
آرى ابوجهل محرك اصلى جنگ و فرمانده دشمن كه با غرور و تكبر سوگند ياد كرد تا با سپاهيانش به سرزمين بدر آيد و سه روز در آن جا بماند و به سلامتى نجات كاروان، شراب بنوشد و خوانندگان بنوازند و شترانى ذبح كنند و غذاى گستردهای به راه اندازد، و صداى عربده پيروزى و غرورش را به گوش جهانيان برساند، مفتضحانه در اين جنگ شكست خورد. چوپان پير و ضعيفى به نام عبدالله بن مسعود، سر او را از بدن جدا كرد و به نخى بست و آن را كشان كشان نزد پيامبر آورد.
به جاى جامهاى شراب، جامهاى مرگ نوشيدند و در عوض خوانندگان، نوحه گرانشان به نوحه پرداختند.
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉
@amozeshtajvidhefzquran 👈