﷽📚🕥 (ع) ادب حضرت ايوب عليه‏السلام در سخن گفتن با خدا ايوب عليه‏السلام هنگامى كه در شديدترين گرفتارى با خدا سخن گفت:، عرض كرد: رَبِّ أَنِّى مَسَّنِىَ الضُرُّ وَ اَنتَ اَرحَمُ الرَّاحِمينَ؛ پروردگارا! بدحالى و مشكلات به من رو آورده و تو مهربان‏ترين مهربانان هستى.(400) او نگفت: خدايا تو مرا بيمار كردى و به من رحم كن، بلكه با كنايه و اشاره مقصود را بيان كرد.(401) طبق روايات ديگر، ايوب عليه‏السلام همچنان صبر و مقاومت مى‏كرد، حتى از خدا نمى‏خواست كه گرفتارى او را رفع كند، بلكه همان را پسنديده بود كه خداوند براى او پسنديده بود. تا اين كه روزى همسرش رحمه از بيرون آمد و غذايى براى ايوب آورد، ايوب عليه‏السلام از او پرسيد اين غذا را از كجا تهيه كردى؟ او در پاسخ گفت: مقدارى از گيسوانم را فروختم و با پول آن غذا تهيه كردم. اينجا بود كه دل ايوب عليه‏السلام سخت به درد آمد، چرا كه پاى ناموس در كار بود، عرض كرد: خدايا! در برابر همه ناگوارى‏ها صبر كردم، و اين صبر را تو به من عطا فرمودى، ولى اينك به من مرحمت كن. ايوب اين سخن را در حالى مى‏گفت كه از روى تواضع، خاك بر سر و صورت خود مى‏ريخت، اينجا بود كه خداوند درهاى رحمت را به رويش گشوده و درهاى ناگوارى‏ها را بر رويش بست.(402) 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈