تفسير:
در آيات گذشته دلايل منطقى متعددى در زمينۀ توحيد، ذكر شد كه براى اثبات يگانگى خدا و نفى شرك و بتپرستى كافى بود، اما با اين حال جمعى از مشركان لجوج و متعصب، تسليم نشدند و شروع به بهانهجويى كردند. قرآن در اين آيه وضع آنها را چنين نقل مىكند: «با نهايت اصرار سوگند ياد كردند كه اگر معجزهاى براى آنها بيايد ايمان خواهند آورد» (وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها) . قرآن در پاسخ آنها دو حقيقت را بازگو مىكند: نخست به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اعلام مىكند كه به آنها بگويد اين كار در اختيار من نيست كه هر پيشنهادى بكنيد انجام دهم، «بگو: معجزات تنها از ناحيۀ خداست و به فرمان اوست» (قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللّهِ) . سپس روى سخن را به مسلمانان سادهدلى كه تحت تأثير سوگندهاى غليظ و شديد مشركان قرار گرفته بودند كرده، مىگويد: «شما نمىدانيد كه اينها دروغ مىگويند و اگر اين معجزات و نشانههاى مورد درخواست آنها انجام شود باز ايمان نخواهند آورد» (وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ) . صحنههاى مختلف برخورد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با آنها نيز گواه اين حقيقت است كه اين دسته در جستجوى حق نبودند، بلكه هدفشان اين بود كه با بهانهجوييها مردم را سرگرم ساخته و بذر شك و ترديد در دلها بپاشند.
برگزیده تفسیر نمونه - 1، صفحه 636
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉
@amozeshtajvidhefzquran 👈