‏میدونستین فیدل کاسترو به معشوقه داشته به اسم ماریتا که CIA استخدامش میکنه که سم بریزه تو مشروب کاسترو و بکشدش. بعدکاسترو میفهمه و روایت عکس‌العملش رو دختره تو یه مصاحبه تعریف کرده که مثل رمانهای نود و هشتیاست: ‏فیدل اسلحه‌ش رو به من داد و گفت: تو نمی‌تونی من رو بکشی. هیچکس نمیتونه من رو بکشه! لبخند میزد و سیگارش رو می‌جوید. من مایوس شده بودم. اون از من خیلی مطمئن بود. من رو در بغل گرفت. + و اونجا بود که با دنیای cia و دخترونگیم کلا خداحافظی کردم:) 🗞 @Ancients