🌐طاغوت؛ شرک جمعی ۲۲
°خفقان...°
🔹آن زمان، دولت ها می آمدند و می رفتند و اصلا مردم نمی فهمیدند! یک نخست وزیر میرفت، یک نخست وزیر دیگر می آمد، کابینه عوض می شد، انتخابات می شد واصلا مردم خبر نمی شدند!
🔹دوستی از دوستان ما از پاکستان آمده بود، برای ما نقل می کرد که بله، من در داخل پارک، فلان کس را دیدم که اعلامیه ای را به فلانی داد؛ من تعجّب کردم که مگر در پارک کسی می تواند به کسی اعلامیه بدهد! او از تعجّب من تعجب کرد و گفت: چرا نشود؟! پارک است دیگر، انسان اعلامیه را درمی آورد و به آن طرف می دهد. گفتم: چنین چیزی می شود؟!!
🔸این مربوط به دوران مبارزات ما بود که من دوره نوجوانی را هم گذرانده بودم؛ یعنی اختناق در ایران آنقدر زیاد بود که اصلا تصوّر نمی کردیم ممکن است کسی بتواند به زبانِ صریح، روشن، روز روشن، جلوِ چشم مردم، حرف سیاسی به کسی یا به دوستی بزند!!
🗓۱۳۷۶/۱۱/۱۴