✅دل آدمى،بزرگتر از اين زندگى است...
🔶استاد علی صفایی حائری:
دل آدمى،بزرگتر از اين زندگى است. و اين، راز تنهايى اوست. او چيزى بيشتر از تنوع و عصيان را مىخواهد. او محتاج تحرّك است و حركت،با محدوديت سازگار نيست، كه محدوديتها، عامل محروميت و تنهايى ماست.
آخر، چگونه مىتوان همزبان با شيطان، عصيان را راه چاره شناخت؟ در جهان قانونمند، عصيان و درگيرى، جز عذاب و رنج چه خواهد داشت؟بر فرض عصيان كنم و اسيد را لاجرعه سركشم، آيا دستگاه گوارش من تحمّل دارد و آيا وجود قانونمند من، در رنج و عذاب نمىنشيند؟
دنيا، قانونمند است و نمىتوان بىگُدار به آب زد. دنيا، همه جايش راه نيست؛ يك راه مشخص و يك نظام حاكم دارد؛ كه غريزه در حيوانات و علم در انسان تا اندازهاى اين راه را شناخته است. و همين محدوديت غريزه و علم ، نياز به وحى و نبوت را مطرح نموده است؛ چون انسان چه در رابطه با فكر و عقل و غرايز و غضب و شهوتش و چه در رابطه با اشياء و چيزهايى كه مىخورد و مىپوشد و نگاه مىكند و دست مى گيرد و چه در رابطه با افراد، از همسر و پدر و مادر و فرزند گرفته تا آدمهاى دور و نزديك و چه در رابطه با ملّتهاى ديگر، محتاج وحى است و نياز به رسول دارد تا به او بياموزد، كه چگونه با خودش كار كند و با فكر و عقل و غرايزش برخورد نمايد. و چگونه با اشياء و زمين و آسمان و اطرافش، رابطه برقرار نمايد. و چگونه با آدمها تماس بگيرد و با ملّتها سياست بگذارد.
📚 نامه های بلوغ، صفحه 90