💠نقد منصوبین رهبری؛ آری یا نه؟
✅افراد غیر معصوم میتوانند خطا کنند. این امر مقتضی کمک به آنها در رفع خطایشان است. کمک مزبور گاهی به تصحیح خطای آنان میانجامد. اما گاهی نیز افراد بر شناخت یا افعال خطای خود ادامه میدهند.
در هر حال، کمک به تصحیح خطای آنان میتواند از طریق قالبهای مختلفی انجام گیرد. یکی از این قالبها نقد دیدگاه یا عملکرد خطای آنان است. بیتردید، نقد میبایست در چارچوبی روشمند انجام گیرد تا بهجای کمک به بینایی و اصلاح آن، چشم خاطی را نابینا نکند یا به خطای جدیدی منجر نشود.
نقد ابزاری برای تصحیح شناخت یا عملکرد است. اما تلاش برای رفع خطای دیگران، گاهی صرفاً با تذکر پنهان رفع میشود و کشاندن آن به صحنه عمومی میتواند به سوء تفاهمها یا حتی به لجبازیهایی بینجامد که تأثیر آنها در برخی موارد از اصل خطا میتواند بیشتر باشد.
در این میان، گاهی تأثیرگذاری نقد به ویژه در خطاها و بلکه، کجرویهای آگاهانه منوط به طرح آن در ذهنیت عمومی و ایجاد فشار جمعی نسبت به فرد خطاکار است. این امر درباره کارگزاران مصداق بیشتری مییابد.
مسأله مهم این است که گاهی نقد یک فرد، ولو در ظاهر متوجه شخص او باشد، بر اساس فهم عرفی و عمومی تأثیری بیش از حدّ مجاز دارد و شخصیت حقیقی و حقوقی او را زیر سؤال میبرد. این امر میتواند گناهی نابخشودنی در محضر الهی و نیز جرمی در قوانین جاری تلقی شود.
مسألهی دیگر این است که گاهی نقد یک نفر تنها به مثابهی نقد شخصیت و منصب بالادستی او دارد. در این صورت، باید دید آیا واقعاً جای نقد آن فرد بالاتر هم هست یا نه؟
در مواردی نیز نقد ضمنی یا استلزامی نسبت به دیگران و از جمله افراد بالادستی، متضمن، مستلزم یا گاهی زمینهساز تدریجی برای نفی اوست. این دشواری و چالشآفرینی در مصادیق مختلف، اهمیت و حساسیتهای متفاوتی دارند. چنانکه، دربارهی کارگزاران سطوح پایین و میانی، اهمیت و حساسیت کمتری دارد و چه بسا زمینه برای سرایت آن به دیگران کمتر باشد. اما برخی نقدهای سرایتکننده در مسؤولین بالادستی میتواند به مثابهی شمشیری دو لبه عمل کند و تأثیر منفی آن بیش از تأثیر اصلاحکنندگی باشد.
مورد اخیر در مورد منصوبین رهبری اهمیت و حساسیت کلیدی دارد. نقد آنان میتواند متفاوت از نقد دیگران باشد و بهخاطر اهمیت جایگاه رهبری سرایتکنندگی نقدها بیش از سرایتکنندگی نقد دیگر افراد است.
در بسیاری از موارد، برخی ناقدان چنین نیتی نداشته باشند که نقد آنان متوجه رهبری شود یا حتی آن را نیز متوجه رهبری نمیدانند. بیتردید، نقد خصوصی زمینه چندانی برای سرایت به افراد دیگر و از جمله رهبری ندارد. در این میان، نقدهای عمومی تنها در صورت رعایت آداب خاصی مستلزم سرایت به دیگران و از جمله رهبری است. اما در بسیاری از موارد، نقد برخی از افراد در بستر تعاملات اجتماعی ـ سیاسی، و بهویژه در فضای رسانهای بهانهها و سوژههایی برای ترویج عامدانه یا حتی غیر عامدانه برای تغییر مسیر نقد به نقد دیگران و به ویژه رهبری خواهد بود. گوآنکه، مقصود صاحب نقد چنین نبوده است. اما فعالیتهای مشهود رسانههای بیگانه، رسانههای وابسته داخلی، رسانههای همسو با رسانههای بیگانه و حتی رسانههای خودی و در عین حال نامعصوم داخلی زمینهی جهتدهی نقد منصومین رهبری به نقد ناوارد و تخریب رهبری و تضعیف نظام را میتواند فراهم آورد.
✅✅در مجموع، منصوبین ولی فقیه معصوم نیستند. نقد آنان در صورتی که به نقد رهبری نینجامد، امری است که مورد پذیرش و تأکید رهبری نیز خواهد بود. اما همه مصادیق این گونه نیستند. بهویژه وضعیت نامناسب در عرصه عمومی و رسانهای زمینه سوء استفاده را فراهم میآورد.
این همه مبتنی بر این پیشفرض است که حمایت از نظام اسلامی امری لازم است. چنانکه، تلاش عمومی برای ارتقا و اصلاح نظام و کارگزاران نیز ضرورتی شرعی و قانونی است.
در نهایت، حسن و ضرورت نقد، نافی حسن رعایت آداب نقد نیست. چنانکه، ضرورت رعایت آداب نقد نباید بهانهای برای نقدگریزی و عدم عمل به وظیفه اصلاح عمومی باشد. چنانکه، نمیتوان اندیشه و عملکرد همه نمایندگان و منصوبین رهبری را صددرصد مطابق با اندیشه و عملکرد رهبری دانست و نمیتوان فراموش کرد که نقد بسیاری از آنان مورد اقبال رهبر فرهیخته و کلاننگر انقلاب اسلامی است.