هدایت شده از yosefpoor.ir
به شرح درد تو هرجا قلم جلو رفته‌ست چو دالِ درد، از آغاز خم جلو رفته‌ست چگونه از تو بگویم خدای را غزّه! هماره کار غزل با قسم جلو رفته‌ست به هرچه خط مقدّم که ریخت طرح قیام شکوه نام تو چونان علم جلو رفته‌ست فدای خیل شهیدان تو که کودک و پیر در این میانه قدم در قدم جلو رفته‌ست جهان به خواب و تو بیدار، ساعت این اطراف به جای سال مگر دم به دم جلو رفته‌ست؟ غمت مباد گر ای قبلۀ نخستِ خدا سپاهِ کفر حرم تا حرم جلو رفته‌ست فلک ز جور، چنین می‌رود عقب هربار کدام کار مگر با ستم جلو رفته‌ست؟ ... خوش آن خبر که برآرد سر از ستیغ جهان: به کعبه، وارثِ تیغِ دودم جلو رفته‌ست https://eitaa.com/yosefpoor_ir