12.4M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
در وصف تو ای دوست کس نتوان گفت وز عشق تو ای دوست هر کس نتوان گفت گر سست بنیادان و مُحیلان نمکی خوردند و شکستند نمکدان لیکن ما در سایه ی ارباب ، قبله ی ایران ایستاده ایم تا هدیه ی جان بر محضر ارباب ما مفتخریم کز بدو تولد خادم شده ایم در محضر ارباب کوته نظرانند که در سایه ی دیوان در وهم خوداند و جنگ با چهارده دُر آن کس که دلش را ساخت چون تار چندی که گذشت تکه خواهد شد این تار او وز کرده ی خود خواهد شد پشیمان این است فرجام ناخوش نوکر شیطان ای شاه خراسان ، منزل یک ایران ایران را بشناسند به فرهنگ و ادیبان آنکس که نکرد حفظ حرمت میهمان ایرانی نباشد زیرا که نباشد ادبی در او ای شاه جهان ، خورشید خراسان هر چند ما پارسیم و بسیار نوازنده میهمان لاکن در میزبانی تو در شهر خراسان عاجز ز کلامیم در وصف کرم آل محمد از روز ازل تا به ابد کس نتوان شد به و الله درگیر با علیُّ و آل محمّد ✍م.رستگار امام_ رضائیم @anjoman_oqm