🔷
۲۶ مهر آغاز هفته «تربیت بدنی و ورزش» گرامی باد.
🔹یک شبِ ماه رمضان به زورخانهای در کرج رفتیم و شروع به ورزش کردیم. آن شب را فراموش نمیکنم، ابراهیم شعر میخواند، دعا میخواند و ورزش میکرد. مدت طولانی بود که ابراهیم در كنارِ گود مشغول شنای زورخانهای بود و شاید چند سری بچههای توی گود عوض شدند ولی ابراهیم همچنان مشغول شنا رفتن بود و اصلاً به کسی توجه نمیکرد!
🔹پیرمردی که در بالا نشسته بود و ورزش بچه ها را نگاه میکرد آمد پیش من و گفت: آقا، این جَوون مریض میشهها!گفتم: چطور مگه؟ گفت: من اومدم اینجا ایشون داشت شنا میرفت. من با تسبیح که در دست دارم شنا رفتنش رو شمردم تا الان ۷ دور تسبیح رفته یعنی ۷۰۰ تا شنا! تازه من از اول ورزش شما نبودم، تو رو خدا بیارش بالا الان حالش به هم می خوره.
🔹ورزش که تمام شد ابراهیم انگار نه انگار که حدود چهار ساعت شنا رفته، اصلاً احساس خستگی نمیکرد! فراموش نمی كنم در يكی از شب های جمعه كه تعداد بچهها كم بود، ابراهيم مشغول شنا رفتن شد و در همان حال از حفظ دعای كميل را تا آخر خواند! البته ابراهیم این کارها را برای قوی شدن انجام میداد و میگفت: برای خدمت به خدا و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم و مرتب دعا میکرد كه: خدايا بدنم رو برای خدمت كردن به خودت قوی كن.
🔹اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچهها چنین کارهایی را انجام نداد و میگفت: این کارها باعث غرور و غفلت انسان میشه! بعد از آن وقتی میاندار ورزش بود و میدید که یک نفر کم آورده سریع ورزش را عوض میکرد تا کسی ضایع نشود.
🔸منبع: کتاب «سلام بر ابراهیم»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini