درس های گاندو برای خبرنگاران:
سمت «محمد» باشید/ مرعوب هیچ کس نشوید
سریال امنیتی «گاندو» که طی یک ماه گذشته بخش اول پخش شد و طی روزهای اخیر بخش دوم آن در حال پخش است قهرمانی به نام «محمد» دارد که بررسی رفتارها و کنش ها و واکنش های او به عنوان یک مأمور بلندپایه امنیتی آموزه های ارزشمندی برای خبرنگاران و رسانه ها دارد.
« محمد» شخصیت اول و قهرمان سریال امنیتی «گاندو» یک مأمور امنیتی ارشد و وظیفه شناس یک نهاد امنیتی ایران است که پرونده مهم جاسوسی به او سپرده شده و او خود را موظف به انجام کامل این وظیفه و تکلیف می داند و در راه انجام آن نه از کسی می ترسد و نه به کسی باج می دهد. او برای پول و خالی نبودن عریضه و رفع تکلیف کار نمی کند. او عاشق کارش است چون عاشق وطن و مردمش است. محمد آدم چندان پیچیده ای هم نیست اما باهوش و زیرک است و در عین حال ساده و بی شیله و پیله. در قسمت های مختلف سریال گاندو بخش اول مجرمان و برخی افراد بانفوذ و قدرتمند که در برابر او قرار می گیرند برای تحقیر او سعی می کنند او را با پیشنهاد دریافت رشوه تطمیع کنند و بخرند و با این کار قدرت خود را به رخ او بکشند اما او مرعوب هیچکدام نمی شود و کم هم نمی آورد. در قسمت پانزدهم فصل دوم سریال امنیتی گاندو که مربوط به پرونده مفاسد اقتصادی و التهابات ارزی در دولت گذشته و داستان تلاش سازمان جاسوسی و اطلاعات خارجی بریتانیا موسوم به ام آی سیکس برای نفوذ در اقتصاد ایران و اخلال در بازار ارز و سکه و طلا است رد پای یک مشاور اقتصادی گردن کلفت دو تابعیتی یکی از مسئولان به نام «رحمانی» دیده می شود که با تکبر و قلدری هرچه تمام تر و با اعتماد به نفس عجیبی که به واسطه نفوذ و قدرت و اعتبارش و حمایت های پنهان و پیدا و ریز و درشتش دارد، کارهای خود را انجام می دهد و خود را به هیچ کس پاسخگو نمی داند. شاید هم آدمی چون او خدا را هم بنده نباشد. آدمی با مختصات اخلاقی او همه را از بالا نگاه و تحقیر می کند. وقتی دستش برای همه رو می شود و به بن بست می خورد و محمد و تیمش برای بازداشت او به دفترش می روند وقتی یا برگه بازداشت روبرو می شود آن را با قلدری از دست محمد می گیرد و بعد از نگاه کردن، برگه بازداشت را مثل یک کاغذ پاره به سمت محمد پرت می کند و می گوید: برو بابا. این مسخره بازیا چیه. اما محمد هرگز مرعوب او نمی شود. هرچند رحمانی با به رخ کشیدن موقعیت سیاسی و اقتصادی خاص خود و نفوذ و قدرت و ارتباطات سیاسی خود سعی در تمسخر محمد و تیمش دارد اما مرغ محمد یک پا دارد و این رحمانی است که در نهایت قافیه را به محمد می بازد. در صحنه دیگری و پس از تودیع وثیقه توسط رحمانی و آزادی موقت و مشروط، او محمد را به یک قرار ملاقات دعوت میکند و در این ملاقات باز هم قصد دارد محمد را بخرد و تطمیع و در حقیقت تحقیر کند. چه چیز باعث شده و می شود ما رحمانی به خود اجازه دهد به یک مامور امنیتی ایران پیشنهاد رشوه دهد؟ این اعتماد به نفس یا در حقیقت اعتماد به سقف از کجا می آید؟ پاسخ این این است که رحمانی و رحمانی ها آدم ها را با متر و معیار پول و دلار و سکه و ارز وی بینند. از نظر آنها هر کس و هر چیز قیمتی دارد حتی یک مأمور امنیتی. و این سبک زندگی، طرز تفکر، جهانبینی و نگرش افرادی مثل رحمانی است که پول خدای آنهاست. اما جوابی که محمد به رحمانی می دهد دندان شکن است. او می گوید: مشکل از طرز فکر و درک و سطح درک شماست. و رحمانی را با همین چند جمله ساده محکوم و کیش و مات و اچمز می کند. محمد الگوی خوبی برای خبرنگاران است که وقتی کسی قصد تطمیع یا تحقیر او را دارد اصلا کم نمی آورد و باج نمی دهد. خبرنگاران هم باید وقتی در چنین موقعیتی قرار می گیرند مثل محمد باشند و مثل تو او جواب دهند. بارها در مصاحبههای اختصاصی دیده شده که مدیران برای قرار از پاسخگویی موقعیت بد اقتصادی و مالی خبرنگاران را به رخ آنها می کشند تا مسیر مصاحبه را منحرف و خبرنگاران را دست به سر کنند. اصولاً این حقه قدیمی است که مدیران مدت هاست از آن برای انحراف افکار عمومی و حقیقت استفاده می کنند. در این مواقع باید مثل محمد گاندو بود. قاطع و قوی و با اعتماد به نفس و مثل محمد پاسخ داد. و باید فقط از خدا ترسید. نه از بنده ای که قدرتش اعتباری و قراردادی است. اگر مثل محمد باشیم و مثل او عمل کنیم بدون شک هیچ مدیری نمی تواند خبرنگاران را تحقیر کند.
نویسنده : مهدی ربیع خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی جنوب فردا
ارسالی از اهالی رسانه
https://eitaa.com/khabarnegarha1