با صدای بلند
یادم هست یکبار در زورخانه مرشد به خاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود. ابراهیم همینطور که شنا میرفت با صدای بلند شروع به گریه کرد، من و دیگران نمی فهمیدیم که چرا اینگونه گریه میکند!؟ لحظاتی بعد صدای او بلندتر شد و به هق هق افتاد، طوری شد که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد زورخانه شعرش را عوض کرد، حالا کسی که در زورخانه و در حین ورزش اینگونه است، تصور کنید که در هیئت و موقع شنیدن مصیبت مادر سادات چه حالی پیدا میکند!؟
بچه هیئتی فاطمیه نزدیکه، خودتو آماده کردی برای روضه ی مادر؟؟
#فاطمیه
#هیأت_انصارالمهدی
@ansaar_ir