✅ متن شعر قرائت شده:
داغ تازه سهم دلهای پریشان گشته باز
مرگ بی موسم رسید و شهر گریان گشته باز
انفجاری را به راه انداخت این سو قاتلی
بمب بر هم ریخت مشق دختران کابلی
قتلگاشان نام ارباب است آری از قضا
کوچ کردند از دل کابل به سمت کربلا
گرچه از این سو غم آمد کام مارا تلخ کرد
خاطر آسوده و آرام ما را تلخ کرد
این طرف اما رسیده بانگ پیروزی ز راه
گشت روز غاصبان با موشکی چون شب سیاه
موشک حزب خدا که کمتر از سجیل نیست
میرسد روزی که دیگر نام اسرائیل نیست
غزه با زخم آشنا گشته با تسلیم نه
در دلش شوق شهادت هست سر تعظیم نه
گاه تاریخ و زمان را هم مروری لازم است
هر کجا که جبهه باشد سیل مردان عازم است
بین جنگ خصم و حق جز حق دگر پیروز کیست؟
خاطرات فتح خرمشهر مگر یادِتو نیست؟
می درخشد در جهان و هست خاتم شهر، قدس
فتح خواهد شد شبیه خاک خرمشهر، قدس
می رسد از راه و ما پشت سر آن مقتدا
پیش روی ماست اینک فتح خرمشهرها