💠 یکی از حوادث مهم جنگ احد ✍ از حوادث مهمّ و نادر، که محدّثان و مورّخان اهل سنّت و شیعه از جنگ احد نقل کرده اند، این است که در وضعیّت سخت و آنگاه که عقب نشینی و فرار اصحاب رسول خدا (ص) به وقوع پیوست، گروهی از مشرکین به قصد جان رسول خدا (ص) به آن حضرت یورش بردند. رسول خدا به امیر مؤمنان دستور داد «احمل علیهم فَفَرِّقهم»؛ «از حمله آنان جلوگیری کن». امیر مؤمنان حمله کرد، تعدادی از آنها را کشت و برخی را مجروح کرد و بقیّه متفرّق شدند. بلا فاصله گروه دیگر حمله کردند. باز رسول خدا (ص) فرمود: «یا عَلِی احمل عَلَیهم فَفَرِّقهم». ✅ این موضوع تکرار شد و امیر مؤمنان علی (ع) در هر حمله گروهی را می کشت یا مجروح می ساخت. در این میان شمشیر آن حضرت شکست و به سوی رسول خدا (ص) برگشت و عرض کرد یا رسول اللّه انسان با شمشیر می جنگد و اینک شمشیر من شکست. رسول خدا شمشیر خود «ذوالفقار» را به علی (ع) داد و او با همین شمشیر از رسول خدا (ص) دفاع می کرد و دشمن را پراکنده می نمود. تا اینکه جراحات فراوانی بر پیکرش وارد شد، به حدّی که قیافه اش شناخته نمی شد. جبرئیل نازل شد و به رسول خدا (ص) عرض کرد: «هذه المواسات»؛ این است عالیترین نمونه مواسات که علی انجام داد. 🌷 رسول خدا فرمود: «إنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ»؛ «او از من است و من از او.» جبرئیل عرض کرد: «وَ أَنَا مِنْکُما»؛ «من هم از شمایم.» در اینجا بود که صدای منادی در فضا پیچید: «لا سَیفَ اِلاّ ذُوالْفِقار وَلا فَتی اِلاّ عَلِیّ». شمشیرى چون ذوالفقار و جوانمرد و شجاعى چون على (ع) وجود ندارد. 📚 ابن هشام، سیره، ج3، ص43 ؛ / ابن اثیر، تاریخ، ج2، ص107 ؛ / طبری، تاریخ، ج2، ص377،