🔹ای فردوسی ،برخیز و برای سلیمانی شاهنامه دیگری بسرا 🔹باستان گرایان و ایران شهران خسته از خموده از ذلت ها میروند یک روز در سال را به کوروش بازی می‌پردازند تا نیاز و خلأ قلوبشان به قهرمان را با رویای مردی عدل گستر ،داد ستان که ظلم نمی کند و صدای مظلومان است، پر کنند و لختی به خلسه سلحشوری بی خط و خطر بروند! که کوروش فلان بود و فلان کرد! حال آنکه در همین نزدیکی مردی بود که نه در افسانه های کهن! بلکه بر روی زمین، با پای خود چند کشور آن طرف تر،به روستا های در محاصره دیو های سیاه داعش می‌رفت برای کودکانشان غذا و مردانشان تفنگ و زنانشان قوت قلب می برد! تا زمین از مردانگی خالی نماند اینان که چشم بسته دو هزار سال عقب می روند و کوروش را می ستایند! کاوه آهنگر اگر بود و میدید که ضحاک اسپایکر عراق هزار بار سفاک تر از ضحاک شاهنامه است! دست و بازو و کفشش را که ارزشش از تمام روسای جمهور آمریکا بالاتر است ،می‌بوسید که آنگونه مارهای دوش داعش را سوزاند! آرش کمانگیر اگر بر بلندی دماوند رفت آنچنان کمان گرفت تا مرز ایران زمین را بنماید! سردار قصه ما نه در بلندای دماوند و مرز ایران بلکه از بلندای جولان در سوریه و ژرفای فرات در عراق و صحرای یمن و کرانه باختری رود اردن مرز نگاه داشته بود و کمانگیری قاسم کجا و افسانه آرش کجا؟ آی ای فردوسی! بلند شو بیا و به زبان نظم بگو بیتی بسرا و او را توصیف کن رستم دستان بلند آوازه شاهنامه ات که هفت خوان را رفت و با دیو سپید جنگید و بر خاک بی افکند همه افسانه است! افراسیاب قصه ها را اینگونه می‌گویی: شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب اگر بودی و قاسم سلیمانی را می‌دیدی چه میگفتی؟ تمام آنچه گفتیم و گفتند و شنفتیم و شنفتند از زال و رخش و سهراب تمام آنچه باستان گرایان در خیالات خود می‌پرورانند تمام آنچه اساطیر و افسانه ها در سینه دارند تمام قصه های مردان مرد که مادران برای فرزندانشان میگفتند به این تک جمله نمیرسد! من!پاسدار! قاسم سلیمانی! ......... کوروش و خشایار و یزدگرد و نادر و عباس کریم خان و... همه و همه همه آسوده بخوابید که پاسدار قاسم سلیمانی بیدار بود،بیدار هست بیدار خواهد ماند و نامش تا آخر تاریخ خواهد درخشید. 🔸کانال آنسوی سیاست @ansoyesiasat