. 🔴🔹️هشدار به کسانی که دوباره این روزها زبان باز کرده اند ! 🔸️ناخودآگاه جمعی اکثریت ساکت مردم مظلوم 🔹️از زمستان ۱۲۹۹ هجری شمسی که رضاخان قدرت را به دست گرفت، تا تابستان ۱۳۳۰ که طرفداران دکتر مصدق را به گلوله بستند، کمتر کسی به عدم مشروعیت حکومت پهلوی فکر می‌ کرد. در مقابل اکثریتی از توده مردم و حتی نخبگان در برابر استبداد خاضع و مطیع بودند، اقلیتی همچون فرخی‌یزدی، میرزاده‌ عشقی و دکتر تقی ارانی و ... به «نقد» حکومت می‌پرداختند که امنیه‌ های رضاشاه آنها را هم بی‌رحمانه سربه‌نیست می‌کرد. 🔹️نه مذهبی هایی، همچون آیت الله بروجردی و نه ملّی‌گراهایی همچون دکتر مصدق، تا آن زمان مشروعیت حکومت پهلوی را زیر سوال نبرده بودند. 🔹️در فاصله‌ ۳۰ تیر ۱۳۳۰ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که مشروعیت پهلویها زیر سوال رفت. شروع ماجرا با کشتار تظاهر کنندگانی بود که به نفع دکتر مصدق به خیابان‌ها آمده بودند و پایان ماجرا با کودتایی بود که منجر به ساقط شدن دولت مردمی مصدق و بازگشت شاه به قدرت شد. 🔹️به ظاهر همه چیز پایان یافت: دکتر مصدق تا پایان عمر در زندان تبعید و حصر خانگی به سر برد، دکتر فاطمی و مرتضی کیوان اعدام شدند و فضای نظامی– امنیتی منجر به سکوتی گسترده و سنگینی شد. حکومتی‌ها درک نکردند که ماجرای «عدم مشروعیت» ماجرایی نیست که با سرکوب و کشتار قابل حل و فصل باشد. 🔹️بذر عدم مشروعیت حکومت پهلوی در تابستان ۱۳۳۰ کاشته شد و میوه‌ آن در زمستان ۱۳۵۷ چیده شد ! 🔹️خاطرات احسان نراقی که در دو سال آخر حکومت پهلوی با محمد رضا شاه ملاقاتهایی منظم داشت و خواهان اصلاحات بود، نشان می دهد که شاه تا سال ۱۳۵۵ چنان به فضای امنیتی و سکوت ظاهری مردم دل خوش کرده بود، که هیچ نیازی به اصلاحات نمی‌دید ... 🔹️بنابراین در سال ۱۳۵۷ بهت زده شده بود که چه اتفاقی رخ داده است، شاه حوادث کشور را به خارجی‌ها نسبت می داد و بارها گفته بود این رسانه‌های خارجی هستند که مسائل جزئی ایران را اغراق آمیز منتشر می کنند. او از شرکای غربی خود گله داشت که چرا جلوی رفتار تحریک آمیز روزنامه‌ نگارانشان را نمی گیرند! 🔹️پیشنهاد میکنم کتابهای «از کاخ شاه تا زندان اوین» نوشته‌ احسان نراقی و "فرماندهی و نافرمانی" خاطرات سپهبد شاپور آذربرزین را بخوانید، این دو نفر، نه چپ بودند، نه مذهبی و در تشکیلات پر زرق و برق شاهنشاهی هم خدمت می‌کردند. 🔸️با خواندن این کتاب‌ها تعجب می‌کنید که تاریخ ما چقدر استعدادِ تکرار دارد! 🔹️محمدرضا پهلوی تصور کرده بود اگر اکثریت جامعه خاموش و بی تفاوت به نظر می‌رسند و بسیاری از نخبگان هم حقوق‌ بگیر دستگاه حکومت شده‌اند، اوضاع کاملاً رو به راه است. 🔹️او به فریاد های «جاوید شاه» مردمی که برای استقبال او «طاق نصرت» می بستند و خیابان ها را با قالی مفروش می کردن، اعتماد کرده بود و کرنش تیمسارهایی که تعظیم می کردند و دست او را می بوسیدند، به او اعتماد به نفس غریبی داده بود! 🔹️شاه قصه‌هایی را که زمانی برای کسب مشروعیت از عوام ساخته و پرداخته بود خودش هم باور کرده بود ... 🔹️آنچنان که در کتاب "ماموریت برای وطنم" او در مصاحبه‌‌ اش با اوریانا فالاچی گفته‌است؛ خودش را «نظر کرده» می دانست و باور داشت که مولا علی علیه السلام و حضرت ابوالفضل (س) به خواب او آمده‌اند و او را از بیماری و مرگ نجات داده‌اند، تا ماموریتی بزرگ را انجام دهد. 🔹️شاه جوخه‌های اعدام، شکنجه‌گاه‌های ساواک، فساد دربار و باج هایی را که به قدرت‌ های خارجی می‌داد را فراموش کرده بود و سخن دلسوزان را گوش نمی داد، غافل از این که جایی از جهان، بایگانی عجیب و غریبی وجود دارد که هیچ چیز در آن گم نمی شود، نام آن بایگانی شاید ناخودآگاه جمعی یک ملت مظلوم و ستمدیده باشد که ناگهان لب ریز می شود ! 🔹️هر کس کتاب «آخرین سفر شاه» از ویلیام شوکراس را بخواند و خفّتی را که شاه پس از یک عمر شاهزاده و سپس شاهنشاه بودن در اواخر عمرش تحمل کرد مرور کند، ناگزیر به این نتیجه خواهد رسید که «تاریخ» گرچه«صبور» است اما «فراموشکار» نیست ! 🔹️حالا این روزها برخی سرخوش از سکوت اکثریت مردم در فتنه اخیر ، به رویه گذشته خود ادامه می دهند و انگار نه انگار که آتش زیر خاکستر است و جان اکثریت خاموش مردم که با فتنه گران همراه نشدند، اما منتقد وضعیت حال هستند، به لب شان رسیده و دیگر تاب و تحمل بی عدالتی، تبعیض، خیانت و ظلم را ندارند و سکوت و عدم همراهی شان با فتنه گران از روی هراس از دستگاه های خوفیه جمهوری اسلامی نیست، بلکه علاقه و اعتمادشان به رهبری و دِینی که به خون شهدا دارند، باعث شده تا اکثریتی ساکت باقی بمانند. 🔸️در خانه اگر کس است، یک حرف بس است ! 🔹️والسلام علی من اتبع الهدی، سلام بر کسانی که هدایت شدند. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ↙️ @farzand_kaveh https://t.me/+QXoDFx6aBN0Pxula .