♦️ از نظر اوشو: «تا زمانی که از مرگ بترسید، عشق شما متولد نخواهد شد.»[5] همچنین «اگر طعم زندگی، منحصربه‌فرد است حتماً مزه مرگ، به‌مراتب، خاص‌تر و استثنایی‌تر خواهد بود؛ چون مرگ، در انتهای زندگی فرامی‌رسد. مرگ بالاترین ارضا شدن و خشنودی، در زندگی است.»[6] 🔷 طلب کمال همان طلب مرگ است و کسی که از مرگ می‌ترسد، گویا از جاودانگی و کمال، گریزان است و ترس از مرگ، از رشد و کمال او جلوگیری می‌کند: «طلب کمال، طلب مرگ است و مرگ نقطه پایان جمله است.»[7] 🔶 پس «مرگ، زندگی را زیبا می‌کند؛ زیرا تو را هوشیار می‌سازد. قطار را از دست نده، هیچ‌چیز را از دست نده، لذت ببر، از هر چه برایت میسر است، حظ ببر، زیرا فردا مرگ است. مرگ، دشمن تو نیست؛ مرگ، بزرگ‌ترین دوست توست. بدون مرگ شماها اجسادی مرده‌اید که بی‌هیچ هدف، بی‌هیچ معنا و بی‌هیچ گریزگاهی اینجاوآنجا در حرکت اید.»[8] 🔻 مرگ در منطق قرآنی 🔷 اما مرگ در منطق قرآنی به معنای فنا و نابودی نیست، بلکه دریچه‌ای به‌سوی جهان جاودانگی و بقاست. حقیقت مرگ چون حقیقت حیات وزندگی از اسرار هستی است، به‌گونه‌ای که حقیقت آن تاکنون بر کسی روشن نشده است. بلکه آنچه ما از حقیقت آن می‌شناسیم تنها آثار آن است. 🔶 آنچه از قرآن برمی‌آید آن است که مرگ یک امر عدمی و به معنای فنا و نیستی نیست بلکه یک امر وجودی است. یک انتقال و عبور از جهان به جهان دیگر است، ازاین‌رو بسیاری از آیات قرآن از مرگ به توفی تعبیر کرده‌اند که به معنای بازگرفتن و دریافت روح از تن است. اما در اندیشه اوشو از مرگ با عنوان پایان زندگی و انتهای آن نام‌برده شده است. 🔷 خداوند در بیان این امر وجودی می‌فرماید: «اَلَّذی خَلَقَ المَوتَ وَ الحَیوةَ [ملک/آیه 2]؛ خداوندی که مرگ و زندگی را آفرید.» در اینجا خداوند، مرگ را همانند زندگی یک آفریده از آفریده‌های خویش بیان می‌دارد. چون اگر مرگ امری عدمی بود مخلوق و آفریده به شمار نمی‌آمد از مخلوقات هیچ‌گاه جز به «امور وجودی» تعلق نمی‌گیرد. 🔶 مرگ از مخلوقات و امر وجودی و دریچه‌ای است به‌سوی زندگی دیگر، در سطحی بسیار وسیع‌تر و آمیخته با ابدیت؛ خداوند می‌فرماید: «وَلَئِن مُتُّم اَو قَتَلتُم لَاِلی اللهِ تُحشَرون [آل‌عمران/ 158]؛ اگر بمیرید و یا کشته (شهید) شوید به‌سوی خدا بازمی‌گردید.» ♦️ در حقیقت باید گفت: از نظر اسلام، مرگ پایان راه و زندگی نیست بلکه آغاز راهی است که به طریق آن به جهانی دیگر منتقل می‌شوید؛ و این جهان با همه عظمتش تنها مقدمه‌ای برای جهان‌های گسترده‌تر و فراخ‌تر، جاودانی و اَبدی است. 🔷 و به سخنی دیگر مرگ نه‌تنها موجب نمی‌شود تا زندگی، پوچ و بیهوده جلوه کند بلکه به زندگی این جهانی معنا و مفهوم می‌بخشد و از کارکردهای مرگ می‌توان معنا بخشی به زندگی دنیایی دانست؛ چون مرگ است که آفرینش هستی را از بیهودگی خارج می‌سازد و بدان جهت، معنا و مفهوم می‌بخشد. 🔻پی‌نوشت: [1]. اوشو، تائوئیزم و عرفان شرق دور، جلد 2، ترجمه فرشته جنیدی، چاپ اول، نشر هدایت الهی، ص 193. [2]. همان، ص 80. [3]. همان، ص 81. [4]. اوشو، راز بزرگ، ترجمه روان کهریز، تهران، نشر باغ نو، ص 153. [5]. همان، ص 134. [6]. همان، ص 155. [7]. الماس‌های اوشو، ترجمه: مرجان فرجی، تهران، نشر فردوس، ص 172. [8]. همان، ص 368. https://eitaa.com/antihalghe