مناظره یهویان با پیامبر(ص)در مورد عزیز نبی(ع) روزی اهل پنج دین نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گردآمدند: یهودیان، مسیحیان، دهریان، مانویان و مشرکان. یهودیان گفتند: ما می‌گوییم عزیر پسر خداست، و ای محمّد! پیش تو آمدیم تا ببینیم چه می‌گویی. اگر از ما پیروی کردی ما از تو در درستی بزرگ‌تر هستیم، و اگر با ما مخالفت کردی با تو دشمنی می‌کنیم. سپس به یهودیان گفت: آیا آمده‌اید تا بدون دلیل حرف شما را قبول کنم؟ گفتند: نه. گفت: چه چیز شما را بر آن داشته تا بگویید عزیر پسر خداست؟ گفتند: از آن رو که وقتی تورات از بین رفته بود آن را برای بنی‌اسراییل زنده کرد و هیچ کس جز او این کار را نکرده بود بدان سبب است که پسر خداست. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: چگونه است که عزیر فرزند خدا شد و موسی نشد، در حالی که او کسی است که تورات را برای آن‌ها آورده بود و از او معجزاتی دیده بودند که خودتان می‌دانید. پس اگر چون از کرامات عزیر زنده کردن تورات است او پسر خداست، پس موسی در نبوت برتر و والاتر است؛ و اگر این مقدار از کرامت عزیر سبب شده تا فرزند خدا باشد چند برابر این منزلت را موسی به خاطر نبوتش دارد. اگر منظور شما آن چیزی است که در دنیای خود مشاهده می‌کند که فرزندان با آمیزش جنسی پدران و مادرانشان به دنیا می‌آیند، پس شما به خداوند کافر شده‌اید و او را همانند مخلوقات دانسته‌اید و برای صفاتی از آفریده‌ها قرار داده‌اید، پس باید از نظر شما آفریده و مخلوق باشد و آفریدگاری داشته باشد که او را ابداع کرده و ساخته است. گفتند: منظور ما این نیست. همانطور که گفتی این کفر است. اما منظور ما این است که او پسر خداست به معنی کرامت، و ولادتی در کار نیست، آن گونه که برخی از علما وقتی می‌خواهند کسی را اکرام کنند آن را همچون فرزند خود می‌خوانند و می‌گویند "پسرم" و "او پسر من است" نه به این معنی که از او به دنیا آمده چون او از بیگانه است و بین آن‌ها نسبتی نیست. خدا نیز همین کار را با عزیر کرده است و او را به سبب کرامت فرزند خود دانسته نه از روی ولادت. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: همانطور که گفتم در این صورت اگر عزیر فرزند او باشد، موسی اولی‌تر است. خداوند هر باطلی را با اقرار خود مفتضح می‌کند و با حجتش را علیه او برمی‌گرداند. اگر به آن احتجاج کنید شما را به سمتی می‌برد که بیش از آنچه در حق او گفتید در حق موسی بگویید. چون شما گفتید یکی از بزرگان شما به شخصی بیگانه که با او نسبتی ندارد موگیود "پسرم" و "این پسر من است" نه به خاطر ولادت، این بزرگداشت را در موارد دیگر هم به کار می‌برید "این برادر من است" به دیگری می‌گویید "این شیخ من است" و "پدر من است" و به دیگری می‌گویید "این سرور من است" و "سرورم" که به خاطر اکرام است. پس کسی که او را در کرامت بالا می‌برد همین طور او را تکریم می‌کند. پس باید نزد شما مجاز باشد که موسی برادر خدا یا شیخ او یا پدر او یا سرور او باشد تا او را از عزیر برتر بدانید. همانگونه که برای تکریم شخصی به او می‌گویید سرورم و ای شیخ من و ای عموی من و ای رییس من، این به خاطر اکرام است. آیا نزد شما مجاز است که موسی برادر خدا یا شیخ یا عمو یا رییس یا سرور یا امیر او باشد چون می‌خواهید او را اکرام کنید؟ گفت: آن جمع مبهوت و متحیر شدند و گفتند: ای محمّد! اجازه بده در مورد آنچه به ما گفتی فکر کنیم. پس [پیامبر اسلام] گفت: با دل‌های باانصاف در آن بنگرید، که خدا شما را هدایت می‌کند. 📚الإحتجاج / أبی منصور احمد بن علی بی أبی طالب الطبرسی / مجلد 1 / دار النعمان / نجف / 1345 شمسی. شرح و ترجمه احتجاج طبرسی / نظام‌الدین احمد غفاری مازندرانی / جلد 1 / کتابفروشی مرتضوی / تهران. مناظره‌های آموزنده / محمّد محمّدی ری‌شهری / دار الحدیث / قم / 1391. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•