پیغمبر وقتی که مبعوث به رسالت شدند، آمدن بر بالای کوه صفا قرار گرفتند و سه بار بلند فرمودند: «ای مردم! من رسول خدا برای هدایت شما هستم!» مردم جمع شدند و اجتماع کردند و آن حضرت را دنبال کردند و سنگ به آن حضرت زدند!
حضرت دوباره به کوه مروه آمدند و سه بار فرمودند: «ای مردم! من رسول خدا هستم!» در این موقع ابولهب میآید و سنگی به پیشانی آن حضرت می زند که خون از پیشانی ایشان جاری میشود بقیهٔ افراد هم با سنگ آن حضرت را تعقیب می کنند، آن حضرت از دست این مردم به کوه های مکه فرار می کند و در جایی در بالای کوه ها، جدای از مردم و دور از دست مردم قرار میگیرد، به نحوی که دیگر خبری از آن حضرت نمی آید. *سعه و ظرفیت را ببینید! کسی که تمام مَقالید سماوات و ارض به دست اوست و کسی که قدرت و احاطه و سیطرهٔ بر جمیع ممکنات دارد، دارای سعه ای می شود که می گوید* : «دَعونی وَ قومی، فَإنَّهُم لا یَعلَمون؛ [بگذارید] این مردم کارهای خود را انجام بدهند و من را با این مردم وا بگذارید؛ این مردم جاهل هستند! «من مبعوث نشدم که عذاب بیاورم؛ من مبعوث شدم تا رحمتی بر این مردم باشم! ۱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱_سیری در تاریخ پیامبر اکرم جلد ۱ برگرفته از صفحه ۲۵۵ تا صفحه ۲۵۷
📝حضرت آیت الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی رضوان الله علیه
#سعه #ظرفیت_پیامبر #بعثت
@anwaremalakoot