سلام آفتاب زندگی من، مهدی جان ... یا صاحب‌الزّمان! می‌خواهم از شما بنویسم! از آمدن تان، از بهاری که با شما برایم معنا پیدا می‌کند! هوای خانه‌ام انتظار بوی بهارِ نیمه‌ی شعبان را می‌کشد و قلب خسته‌ی من نیز منتظر بهاری دیگر است! شکوفه‌های نارنج برای استقبال تان، از صبح، هزار بار خود را در آیینه‌ی حوض، آراسته‌اند و خورشید، امروز طوری دیگر می‌تابد ... ساعت‌ها بهار را برای دیدن تان صدا می‌زنند و قلب من از خداوند، فقط شما را می‌طلبد! ای کاش بیایید ... به همین زودی ... به همین نزدیکی ... ای مهربان ترین پدر ... https://eitaa.com/arabsalehi_ir/50