نا امیدی مانند یک تیری هست که به قلب رسوخ میکند ..! نمیتونی اون تیر را در بیاری، چرا که جانت از تنت به بیرون خواهد رفت ..! و اگر در قلب بماند، ذره ذره جانت را میگیرد ..! فرقی ندارد برایش حالت خوب باشد یا بد ... کار خودش را میکند ...!؟ از تو نظر نمیخواهد ، جوری زمینت میزند که انگار تا بحال حتی نایستاده ای ..! همه از شور و شوق نامه شان میگوید و تو را سرزنش میکنند اما تو کوشه ای ایستاده ای و سر خم میکنی برای این جهالت ...! بیایید باهم این جهالت را از دروان زندگی خودمان پاک شده نگه داریم در گوشه ای از قلب نا آراممان ..؟