#سحرنوشت 5
مثل کبوتربچه ای که تازه پردرآورده و هنوز بال زدن نمی داند، کز کرده ام زیر بال های گرمت و قلبم تند تند می زند. قلبم تند می زند که نکند چیزی، کسی از راه برسد و مرا از تو بگیرد.
مثل مورچه ای که سرش را پایین انداخته و صاف دارد به سمت لانه اش می رود، دارم به سمت تو می آیم و دلم آشوب است که نکند قطره ی آبی، سرانگشت بازیگوش کودکی،... خط ناپیدای من تا تو را ببرد و من نتوانم راه همیشگی را بازیابم.
می دانم یک جای کار می لنگد. تو آرامش محضی. من هنوز تو نشده ام وگرنه بی تابی امانم را نمی برید.
مرا از من بگیر که باید همه تو باشم.
آمین یا رب العالمین
✍
#زهرا_آراستهنیا
قرار شهدایی:
https://alefdezful.com/22121
🔥سوزستان⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c