✅ معجزات اربعین
ترجمه صحبت هاش
چون وضعيت مادي خوبي نداشتم موكب كوچيكي زده بودم.
وقتي ديدم همه موكباي دور برم قرباني سر ميبرن و غذا ميپزن اشكم سرازير شد
رفتم وسط جاده ايستادم و ندبه كردم. مولا جان آيا شما راضي هستي كه همه قرباني بدن و غذا بپزن و من بخاطر نداري از خدمت به شما و زائرات محروم بمونم
ميگه با همون حالت كه حيران بودم حرفم كه تموم شد بخدا و شهادت امام حسين قسم ميخورم كه بلا فاصله يه ماشين سياه با يه ماشين ديگه كه ظاهرا اسمش بنكو بود ايستادن و رانندش با صداي بلند داد زد:
*عابس، حيران نباش،
ديدم كلي برنج و روغن و گوسفند برام اوردن كه نذر آقا ابوالفضل العباس عليه السلام بود و بخاطر همين از اون روز هم همه موكباي اطراف منو عابس صدا ميزنن*