♨️
برکت؛ از نوروز تا رمضان! از آجیل تا سفره میهمانی!
تجربهی زیسته من این است که همیشه اول ماه مبارک خانهمان پر از برکت میشود. بگذریم از اینکه به خاطر سحری خوردن یک ماه در این وقت عزیز قبل از اذان بیداریم و نماز اول وقت را به اجبار هم شده میخوانیم و ...
منظورم از برکت دقیقا یخچال خانه بود!
دقیقا از اول ماه مبارک تا روز آخر یخچالمان پر است.
ماه شوال را که میبینند یکدفعه خالی میشود.
امسال که این ماجرا با نوروز همزمان شده، وجه دیگری هم پیدا کرده!
الان چند روز است کلا درب همان یخچال را هم باز نکردهایم! یعنی کلا خانه نیستیم!
یا منزل پدر و مادریم یا خواهر و برادر!
تازه پدربزرگ و مادربزرگهایمان به رحمت خدا رفتند! وگرنه چند روز اول را کلا خانه ایشان بودیم!
همیشه برایم سوال بوده چطور است که پدرها و پدربزرگها با اینکه درآمد خاصی ندارند میتوانند اینقدر دیگران را مهمان کنند. میتوانند اینقدر سفره بیاندازند!
با دو دوتا چهارتای مادی من جور درنمیآید!
وقتی یاد این میافتم که پنجاه تا نوه و نتیجه میریختیم سر آجیل و شیرینی خونهی مادربزرگه! و تمام نمیشد و حتی بعد از عید تا مدتها باقی میماند با خودم میگویم مگر آجیل و ... چقدر میخریدند؟ آنهم آجیل ها! چه آجیلی!
یعنی پیالههای نخود کشمش و انواع تخمه و گندم شادونه کلا جدا بود!
پیالههای بادام و فندوق و گردو و ... جدا!
شما به این مساله فکر کنید!
من هم فکر میکنم!
الان تشنگی و گرسنگی ناشی از روزهگرفتن فشار آورده و امکان ادامه دادن ندارم 😁
انشاالله یادداشت کوتاهی خواهم نوشت در مورد اینکه چطور
اقتصادِفرهنگی ما چنین ثروتی ایجاد میکرد و چرا اکنون در برخی موارد کمی کمرنگ شده است؟
عباسی فر
https://eitaa.com/joinchat/3149660360C7e9ec0d7d8