چه قدر سخت بود این لحظه ؛ دیدنش با همان لباس های که رفته بود خط، دست های شکسته و خشک شدن و چشم های نیمه باز.💔😭
تنها کاری که کردیم، اسم هایمان را در قبر ، رو به قبله و جلوی صورتش نوشتیم.
می دانم او رفقایش را یادش نمیرود ولی ما به اسم نوشتیم 🙂🥀
#شهید_سید_علی_زنجانی#خاطرات_شهید