#خاطره✨
|امامحسین(ع)اگهبخواد...|
با دوستانش کاروانی داشتن که پیادهروی اربعین رو میرفتن ، اولین باری که رفتن کربلا شونزده سالشون بود و دومین بار هم تقریبا هجده سالش بود ، یک بار هم سال تحویل اونجا بودن، نیمه شعبان هم میگفتن خیلی ثواب داره.
حتی وقتی مرز های زمینی بسته شده بود ، ایشون گفتن میخوایم بریم کربلا.
من گفتم: بسته است و فعلا کروناست
گفت : نه ما میریم فرودگاه میشینیم اونجا ، هر موقع باز شد و قسمتِ ما شد میریم .
امام حسین (ع) واقعا خواست .
تقریبا یک روز نشد اونجا بودن و بعد هم نیمه عید رو اونجا بودن .
گفت : دیدی مامان گفتم امام حسین (ع) اگه بخواد واقعا میطلبه ، کی فکرشو میکرد؟
من فکر میکردم باید دو،سه روز اونجا باشیم تا کنسلی بخوره!
گفت : مامان انشاءالله سری بعد با هم میریم ....
_بهروایتازمادرِبزرگوارِشهید