#یا_زهرا
محرم
نوار مصاحبه شهید تورجی و خاطرات دوستان
اواخر تابستان 1361 بود. به محض ورود به منطقه به لشكر 8 نجف رفتیم.
کارت جنگی و پلاک را گرفتیم. همه گردانها مشغول آموزش و کسب
آمادگی بودند. ما هم مشغول شديم.
هنوز مدتی از حضور ما نگذشته بود كه از طرف فرماندهی اعلام كردند
یک گردان به نام ضربت در حال شکل گیری است. بیشتر نیروهای این گردان
آرپی جی زن بودند. قرار بود پس از یک دوره آموزش کوتاه، از این گردان در
مواقع بحرانی استفاده شود.
من و یکی از دوستان برای گردان ضربت انتخاب شدیم. یک ماه به صورت
شبانه روزی مشغول آموزش های سخت بودیم.
زمان امتحان فرا رسید. تمام نیروها به منطقه ای در جاده دهلران منتقل شدند.
هدف عملیات رسیدن به مرز و تأمین امنیت جاده ها و آزادی منطقه شرهانی بود.
عملیات در روزهای اول دهه محرم آغاز شد. برای همین نام عملیات را محرم
گذاشتند.
قرار بود بچه ها با عبور از رودخانه فصلی، سنگرهای دشمن را پاکسازی کنند.
گردان ضربت هنوز وارد منطقه درگیری نشده بود.
با شروع عملیات، باران شديدي باريد. رودخانه طغیان کرد. کار گره خورد.
پشتیبانی خوب انجام نمیگرفت. دشمن از این فرصت استفاده کرد!
نيروها جلو رفتند اما تانکهای دشمن بچه ها را دور زدند. چهار گردان از
بچه های ما در حلقه محاصره قرار داشتند.
شب بود که کامیونهای نظامی به مقر ما آمدند. فرمانده گردان بچه ها را
توجیه کرد.
ما باید با پشتیبانی دو گردان دیگر حمله میکردیم. باید با شکار تانک ها
حلقه محاصره دشمن را میشکستیم. حرکت نیروها به خوبی آغاز شد. هر دسته
از آرپی جی زن ها به یک سمت رفتند.
آن شب را فراموش نمیکنم. بچه ها به خوبی جلو رفتند. همه زیر لب ذکر
میگفتند.
به نیروهای دشمن بسیار نزدیک شدیم. حمله آغاز شد. تانک های دشمن مثل
هدف های متحرک بودند.
تاریکی شب به ما خیلی کمک کرد. با یاری خدا بیشتر تانک های دشمن
منهدم شد. بچه هایی که در محاصره بودند خیلی روحیه گرفتند. آنها هم حمله
کردند. تا قبل از روشن شدن هوا کل منطقه پاکسازی شد.تعداد زیادی از نیروهای دشمن به اسارت در آمدند. طرح گردان ضربت بسیار مفید بود. بچه های گردان، صبح فردا به مقر خود بازگشتند. کار این گردان برای مواقع حساس بود. چند روز بعد با پایان عملیات به اصفهان برگشتیم. این اولین باری بود که من در یک عملیات شرکت میکردم.
@asabeghoon_shahadat