ای خانه دارِ خانه ی آتش گرفته ام دیده مبند فاطمه س ، بی خانمان شدم گفتی که غصه های تو تنهایی علی ع است در پیش قاتلان تو من قد کمان شدم این خانه بی تو فاطمه جان یک جهنم است زهرا مرو ، بهار علی ، من  خزان شدم دشمن شنیده فاطمه ام پر کشیده است با طعنه ها و خنده یشان  نیمه جان شدم این کودکان تو همه مادر طلب کنند دیدی که غصه دار تو در این میان شدم زینب حسن حسینِ تو ساکت نمیشوند آواره در میانه ی این  آشیان شدم