🟢
چرایی فعالیت مستمر جوخههای ترور علیه علامه مصباح
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نفرت از آيتالله مصباح و تلاش شبانهروزی غربزدگان و اسلامستيزان و ولايتگريزان برای دور نگهداشتن نسل جوان از ايشان دلايل متعددی دارد که به پارهای از آنها اشاره میکنم:
یک. منطق قوی: آيتالله مصباح منطقی قوی و نفوذناپذير داشت، تجسم حکمت اسلامي و قرآنی بود؛ مقلدان اندیشههای پوپری را يارای مواجهه با منطق مستحکم او نبود و نیست؛ به همین دلیل چارهای جز ترور شخصيت او را نداشتند.
دو. شجاعت در بیان حقایق: علامه مصباح شجاعتی کمنظير در بيان حقايق با بيانی شفاف و رسا و منطقی مستحکم داشت؛ و افراد زبون، در رویارویی با شجاعان و دليران، برای سرپوش نهادن بر ضعف و حقارت خود چارهای جز خاکپاشی بر چهره خورشید و گلآلود کردن آب ندارند.
سه. بصیرت در فهم لایههای پنهانی افراد و افکار: او با بصيرتی کمنظير پنهانیترين اهداف نفوذیهای غرب در جريان فکر و فرهنگ انقلابی را میديد و میشناخت و به دليل شجاعت کمنظيری که داشت، آنها را آشکار میکرد؛ او حاصل سالها نيروسازی و مقلدپروری غربيان برای زدودن فکر و فرهنگ اسلامی را از میان برد و اين يکی از رازهای اصلی کینههای کهنه و ریشهدار رهبران روشنفکری غربزده از ايشان است.
چهار. اندیشهپروری: علامه مصباح فقط يک عالم دينی نبود؛ عالمی انديشهپرور بود؛ او در کار نيروسازی و کادرسازی فکري برای انقلاب اسلامی تلاش میکرد، پس برای جلوگيری از نفوذ انديشه و حکمت او که همان انديشه و حکمت انقلاب و اسلام است، سادهترين راه را ترور شخصيت او میدانستند. غافل از اينکه علم، نور است و حکمت، چونان رودی روان که هیچ سنگ و سدی توان مسدود کردن دائمی راه آن را ندارد.
پنج. ولایتگستری: صرفاً يک فيلسوف «ولايتپذير» نبود؛ بلکه حکيمی «ولايتگستر» هم بود؛ و در طول تاريخ اسلام، دشمنان همواره سختترين و بیرحمانهترين هجمهها را با ولايتگسترانی چون سلمان و ابوذر و عمار و مالک و مقداد و میثم تمار و حجر بن عدی و... داشتهاند و با ترور شخص یا شخصیت آنان خواستهاند بازوان ولايت را قطع کنند.
شش. تئوریپردازی برای نظام انقلابی: آيتالله مصباح يک فرد نبود؛ بلکه عقبه تئوريک نظام بود؛ با ترور شخصيت و دانش و انديشه او میخواستند و میخواهند شخصيت و علم و انديشه انقلاب را ترور کنند. به تعبير ديگر، آيتالله مصباح خودش هدف اصلی نبوده و نيست؛ او سپر دفاع از اسلام و قرآن و ولايت و انقلاب اسلامی بوده و هست.
هفت. نماد روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد: #علامه_مصباح یک شخص نبود، بلکه نماد و نمونه عالی و پیشرو و پیشگام روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد بود. به همین دلیل، همه حقد و کینههای خفته و نهان از روحانیت مجاهد شیعه در همه دورانها، توسط حامیان ایده اسلام منهای روحانیت بر سر او آوار میشد و هنوز هم میشود.
🔻اما دشمنان و بدخواهان اسلام و انقلاب بدانند که اگر اسلافشان توانستند نور سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حجر بن عدیها را خاموش کنند و از تأثيرگذاری آنان در گستره تاريخ بکاهند، اینان هم میتوانند چراغ روشنیبخش علم و انديشه مصباح یزدی را خاموش کنند. مصباح یزدی برکهای نبود که در گذر زمان رنگ و طعم ببازد؛ او همچون رودی جاری در گستره تاریخ است که تازه بعد از هجران، جوششی نو و جريانی پرخروش آغاز کرده است؛ غربباوران و ولايتستيزان خوب میدانند که اين رود پرتلاطم با قوت دانش و خرد و انديشه، در پی جاری ساختن معنا و معنویت اصیل در همه ابعاد زندگی انسانی است و تا تحقق منويات حضرت ولايت و تا ثمر نشستن تمدن اسلامی، از حرکت باز نخواهد ايستاد.
[بخشی از کتاب
بر مدار حق: توصیفی از سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی]
🇮🇷 کانال اساتید انقلابی و نخبگان علمی
@asatid_enghelabi ایتا و سروش